per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
1
8
7126
Research Note
اندازه گیری و مدل سازی تعادل فازی سامانههای دو جزئی کربن دی اکسید ـ تولوئن و کربن دی اکسید ـ اتانول در فشارهای بالا برای تعیین شرایط بهینه تولید ریز ذرات جامد در فرایند گاز ـ ضد حلال
Measurement and Modeling of Phase Equlibrium of Binary Systems, Carbon Dioxide-Toluene and Carbon Dioxide-Ethanol at High Pressures for Determination of Optimum Condition of Fine Particles Production in the Gas Anti-Solvent Process
حسن پهلوان زاده
pahlavzh@modares.ac.ir
1
حمید بخشی زرین آبادی
2
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی
در این پژوهش دستگاه تعادل فازی گاز- مایع در فشار بالا طراحی و ساخته شد و با استفاده از آن داده های حلالیت کربن دی اکسید در حلالهای تولوئن و اتانول در بازهی دمای K 15/318-15/298 و تا فشار bar78 اندازه گیری شد. داده های به دست آمده نشان می دهد که حلالیت کربن دی اکسید در هر دو حلال با افزایش فشار افزایش یافته و با افزایش دما، کاهش می یابد. داده های حلالیت به دست آمده با استفاده از معادله حالتهای پنگ- رابینسون و سواو- ردلیش- کوانگ و با قوانین اختلاط واندروالس و هوران- ویدال مدل سازی شد و مؤلفههای تنظیم شونده این مدلها به همراه خطای هر مدل به دست آمد. مشخص شد که مدل SRK-HV با خطای متوسط %52/2 برای سامانه کربن دی اکسید ـ تولوئن در چهار دمای آزمایش شده و خطای متوسط %79/3 برای سامانه کربن دی اکسید ـ اتانول در سه دمای آزمایش شده، مناسب ترین مدل در میان سایر مدلهای استفاده شده در پژوهش می باشد. میانگین خطای معادله حالت سواو- ردلیش- کوانگ در همه دماها و فشارهای آزمایش شده %95/4 و برای معادله حالت پنگ رابینسون %15/5 است. همچنین بررسی منحنی انبساط حجمی نسبی حلالهای تولوئن و اتانول در دماها و فشارهای گوناگون نشان می دهد که دمای K 15/298 فشار حدود bar57 مناسب ترین شرایط عملیاتی برای انجام فرایند گاز- ضدحلال با استفاده از حلالهای تولوئن و اتانول می باشد.
In this research, high pressure vapor-liquid equilibrium apparatus built and the solubility of carbon dioxide in two organic solvents, toluene and ethanol, at temperature range 298.15-318.15 K and pressures up to 78 bar were measured. The obtained experimental data show that the solubility of carbon dioxide increases by increasing the pressure and decreases by increasing the temperature. The experimental data correlated by PR and SRK equation of states along with the van der Waals and Huron-Vidal mixing rules. The adjustable parameters and average absolute relative deviations of each model have been reported. The SRK-HV model with an average deviation of 2.52% for the carbon dioxide-toluene binary system at four temperatures and 3.79% for the carbon dioxide-ethanol system at three temperatures is the best between the studied models. Also the average deviation of SRK equation of state is 4.95% and the average deviation of PR equation of state, is 5.15% at all studied temperatures and pressures. The study of the relative volume expansions of toluene and ethanol show that 295.15 K and 57 bar are the best operating condition for gas anti-solvent process by using toluene and ethanol.
https://www.nsmsi.ir/article_7126_e25cf95299a12fbf64861da76b394468.pdf
حلالیت
کربن دی اکسید
انبساط حجمی
معادله حالت
تعادل فازی
Solubility
Carbon dioxide
Volume expansion
Equation of state
Phase equilibrium
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
25
41
7424
Research Article
بررسی اثر ریزساختار آهک بر مدل سازی واکنش احیای هیدورژنی مولیبدن دی سولفید
Investigating the Effect of Lime Sub-Grains on the Modeling of Hydrogen Reduction of Molybdenum Disulfide
بهادر ابول پور
bahadorabolpor1364@yahoo.com
1
محمد مهدی افصحی
afsahi@mail.uk.ac.ir
2
مرتضی سهرابی
3
کرمان، دانشگاه شهید باهنر کرمان، بخش مهندسی شیمی، صندوق پستی 76175
کرمان، دانشگاه شهید باهنر کرمان، بخش مهندسی شیمی، صندوق پستی 76175
تهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی شیمی، صندوق پستی 15914
نفوذ و واکنش گاز هیدروژن، در قرصی متشکل از ذرات مولیبدن دی سولفید و آهک، هر دو نقشی تعیین کننده در فرایند احیای مولیبدن دی سولفید دارند. در این مقاله یک مدل ریاضی برای شبیه سازی واکنش گاز ـ جامد متوالی احیای هیدروژنی مولیبدن دی سولفید در نزدیکی آهک ارایه شده است که در آن نقش این دو عامل، نفوذ و واکنش، بررسی شده است. معادلات موازنه مول و انرژی برای به دست آوردن توزیع غلظت و دما درون قرص به صورت لحظه ای و مکانی حل شده اند. نتیجه های این مدل سازی بیانگر این مطلب است که غیر همدما فرض کردن واکنش تأثیری بر رفتار واکنش ندارد. نتیجه های به دست آمده از این مدل سازی انحراف نسبی از داده های تجربی دارد. دلیل این انحراف، عامل های فراوان تأثیر گذار بر این دسته از واکنش های گاز جامد غیر کاتالیستی، واکنش یک گاز با دو جامد، است که به طور گسترده در مقاله به این علتها پرداخته شده است. سرانجام با تطبیق نتیجه های مدل با داده های تجربی، مقدارهای جدیدی برای ضریب نفوذ مؤثر و ضریب برخورد واکنش به دست آمده که با به کار گیری این مقدارها، پیش بینی مدل به شکل مطلوبی به داده های تجربی نزدیک شده است. در مدل سازی واکنش از مدل گاز برای تشریح نفوذ گاز درون قرص استفاده شده است.
Both of the diffusion and the reaction of hydrogen, in a composed pellet of molybdenum disulfide and lime particles, have a certain role in the reduction of molybdenum disulfide process. In this study presented a mathematical model for simulating the successive gas-solid reaction of hydrogen reduction of molybdenum disulfide in the presence of lime, which evaluated the role of this two effect, diffusion and reaction. The mole and heat balance equations solved at each time and location step to obtain the concentration and temperature profiles in the pellet. The results of this modeling obtain that the non-isothermal assumption of the reaction has no effect on the behavior of the reaction. The results of this modeling have a relative deviation from experimental data. Reason of this deviation is many effective factors that affected this series of non-catalytic gas-solid reactions, reaction of one gas with two solids, which completely described in this paper. Finally calculated new values of the effective diffusivity and the frequency factor of reaction by fitting the model results to the experimental data, and the model predictions approached the experimental data, very well. In this modeling applied the dusty gas model to describe the gas diffusion in the pellet.
https://www.nsmsi.ir/article_7424_5321985df348de8e391f404f90f43e61.pdf
مولیبدن
مولیبدن دی سولفید
آهک
ریزدانه
احیاء
تغییرات ساختاری
واکنش جانبی
molybdenum
Molybdenum disulfide
lime
Subgrain
Reduction
Structural changes
Side reaction
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
43
53
7425
Research Article
تعیین مشخصههای هیدرودینامیکی بسترهای سیال سهفازی به کمک پایش نوسانهای ارتعاش
Hydrodynamic Characterization of Three-Phase Fluidized-Beds Using Vibration Signature Analysis
امیر شیخی
1
رحمت ستوده قره باغ
sotudeh@ut.ac.ir
2
نوید مستوفی
mostoufi@ut.ac.ir
3
رضا ضرغامی
rzarghami@ut.ac.ir
4
محمد محجوب جهرمی
5
تهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشکده مهندسی شیمی، آزمایشگاه سیستمهای چند فازی، صندوق پستی 4563 ـ 11155
تهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشکده مهندسی شیمی، آزمایشگاه سیستمهای چند فازی، صندوق پستی 4563 ـ 11155
تهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشکده مهندسی شیمی، آزمایشگاه سیستمهای چند فازی، صندوق پستی 4563 ـ 11155
تهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشکده مهندسی شیمی، آزمایشگاه سیستمهای چند فازی، صندوق پستی 4563 ـ 11155
تهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشکده مهندسی مکانیک، آزمایشگاه مودال، صندوق پستی 4563 ـ 11155
پایش نوسانهای ارتعاش بستر سیال سهفازی گاز ـ مایع ـ جامد، به عنوان روشی نوین در تعیین مشخصههای هیدرودینامیکی این گونه سامانهها مورد ارزیابی و آزمایش قرار گرفت. بستر سیال سهفازی مورد مطالعه، حاوی هوا، آب و شن به عنوان سه فاز عملیاتی بود که آب به صورت فاز پیوسته و هوا و ذرات شن به صورت فاز های گسسته اول و دوم در نظر گرفته شد. این نوع از بسترهای سیال که آب و هوا به صورت همسو و رو به بالا جریان داشته و فاز جامد از ابتدا درون بستر حضور دارد، به عنوان متداولترین حالت عملیاتی بسترهای سیال سهفازی در صنعت شناخته می شوند. بهمنظور مطالعه هیدرودینامیک چنین سامانه پیچیده ای، استفاده از ابزارها و روشهایی قابل اعتماد و تا حد امکان بدون مزاحمت برای پدیدههای درون بستر، حیاتی می باشد. تحلیل سری زمانی به دست آمده از ثبت نوسانهای ارتعاش بستر در ارتفاع 5 /13 سانتیمتری از توزیع کننده گاز ـ مایع، به منظور دستیابی به مشخصههای هیدرودینامیکی بستر سیال سهفازی ،در حوزه زمان (روشهای آماری)، به عنوان روشهای تحلیل متداول، و همچنین بهکمک میانگین فرکانس دوره نوسانها، بهعنوان روشی نوین در تحلیل اینگونه سامانهها انجام شد. نتیجه گرفته شد که انحراف معیار نوسانهای ارتعاش پوسته معیار خوبی برای تعیین تغییر رژیم کلی بستر بوده و تغییر شیب برجستگی نوسانهای ارتعاش، در نزدیکی شرایط کمترین سیالیت اتفاق میافتد. همچنین سرعت کمترین سیالیت با دقت دلخواهی، بهکمک میانگین نوسانهای دوره سیگنال ارتعاش بستر، تخمین زده شد. شرایط عملیاتی متناسب با تغییر الگوی بستر که بهکمک پایش نوسانهای ارتعاش به دست آمد، با یافته های تجربی تطابق خوبی داشته و نتیجه های کمترین سیالیت با جامعترین رابطه موجود در منابع مطالعاتی همخوانی بسیار خوبی داشت. سرانجام، پایش نوسانهای ارتعاش بستر، بهعنوان یک روش به طور کامل غیرتداخلی و نوین که آسیبی به هیدرودینامیک درون بستر نمیرساند، به عنوان روشی مؤثر در تعیین مشخصههای مهم هیدرودینامیکی بسترهای سیال سهفازی، معرفی میشود. نتیجه های این پژوهش به ویژه در راکتورهای صنعتی که در شرایط عملیاتی شدید از دما و/ یا فشار کار کرده و امکان دسترسی به درون آنها نمی باشد، بهآسانی قابل استفاده است.
Vibration fluctuations of a three-phase gas-liquid-solid fluidized-bed, as a novel method of hydrodynamic characterization of such a complex system, were introduced and investigated. The studied three-phase fluidized-bed consisted of air, water, and sand particles as three operating phases, in which, water was continuous, and air and sand particles were dispersed phases, respectively. Such fluidized-beds, in which, the gas and liquid are upward co-current flows, and solid is present from the beginning of the process, are known as the most common industrial three-phase fluidized-beds. Using reliable, yet non-intrusive methods to study the hydrodynamics of such systems is vital. In this paper, time-series obtained from vibration fluctuations signals at a height of 13.5 cm (L/D = 1.5) above the gas-liquid distributor were analyzed at time domain (statistical methods), as a usual method. Also, average cycle frequency, as a novel method to characterize such systems, was introduced. It was concluded that standard deviation of bed-shell vibration fluctuations is a powerful representative of bed overall regime change, and the change of the slope of kurtosis is occurring near minimum fluidization. Moreover, minimum liquid-fluidization velocity was acquired using average cycle frequency of vibration signals with an acceptable relative error. Operating condition, resulted by vibration analysis, at which the bed-regime change occurred, was in agreement with experimental observations, and the results of minimum fluidization were consistent with the most accurate relations in the literature. Finally, vibration signature analysis, as a fully-non-invasive method which doesn’t interfere with internal hydrodynamics of the bed, is introduced to hydrodynamic characterization of three-phase fluidized beds. Outline of present research can be used in industrial reactors operated at sever conditions of temperature and/or pressure successfully.
https://www.nsmsi.ir/article_7425_eaa44575173bfa5d6b2f949d9ddad060.pdf
بستر سیال سهفازی
هیدرودینامیک
نوسان ارتعاش
کمترین سیالیت
تحلیل آماری
Three-phase fluidized bed
Hydrodynamics
Vibration fluctuation
Minimum fluidization
statistical analysis
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
55
65
7449
Research Article
بررسی آزمایشگاهی اثر ویژگی های فیزیکی شکاف بر شکل گیری و توسعه انگشتی ها در مخازن نفت سنگین شکاف دار در شرایط تزریق امتزاجی
Experimental Investigation of Fracture Geometrical Effect on Fingers Spreading/Generation During Miscible Injections in Fractured Heavy Oil Reservoirs
میلاد سعیدیان
1
محمد حسین غضنفری
ghazanfari@sharif.ir
2
محسن مسیحی
masihi@sharif.edu
3
ریاض خراط
4
تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشکده مهندسی شیمی و نفت
تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشکده مهندسی شیمی و نفت
تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشکده مهندسی شیمی و نفت
تهران، دانشگاه صنعت نفت، مرکز تحقیقات نفت تهران
شکل گیری و توسعه انگشتی ها در سطح مشترک میان دو سیال در زمان تزریق امتزاجی می تواند باعث کاهش ضریب بازیافت نهایی در فرایندهای افزایش برداشت شود. در این پژوهش، آزمایش های تزریق حلال هیدروکربوریدر سیستم میکرومدل که در ابتدا توسط نفت سنگین اشباع شده اند، انجام شده است. میکرومدلهای شکاف دار با ویژگیهای فیزیکی متفاوت شکاف، در آزمایشها مورد استفاده قرار گرفتند. نرم افزار تحلیل تصاویر با دقت بالا برای مشخص کردن رفتار حرکت سیال، حرکت جبهه حلال تزریقی و همچنین شکل گیری انگشتی ها که بر اثر حرکت حلال در شکاف و ماتریس رخ میدهد، مورد استفاده قرار گرفت. مشاهده ها نشان داده اند که پخش شدگی بیشتر حلال در شکاف نسبتبه ماتریس، هم در جهت حرکت و هم عمود بر آن موجب می شود تا رفتار انگشتی ها تحت تأثیر ویژگیهای فیزیکی شکاف تغییر کند. همچنین این پدیده موجب می شود تا انگشتی ها محو شده و یا با هم ترکیب شوند و در اطراف شکافها تشکیل یک انگشتی واحد را دهند. به دلیل ناهمگونی که وجود شکافها در محیط متخلخل ایجاد می کند، قبل از زمان اولین عبور حلال، پدیده جدا شدگی نوک انگشتیها رخ مید هد. در حقیقت پخششدگی در جهت حرکت حلال موجب پیشرفت پدیده غالب شده در صورتی که پخششدگی در جهت عمود بر حرکت حلال باعث افزایش احتمال رخ دادن پدیدههای جدا شدگی و پخش شدگی میشود. علاوه بر آن نتیجهها نشان دادهاند که پخش شدگی شکاف، ناپیوستگی شکاف و تعداد شکافها در محیط متخلخل با پدیده جدا شدگی قبل و بعد از اولین عبور و پخش شدگی در اطرافشکافها، ارتباط مستقیم دارند. همچنین آزمایشها نشان دادند که پدیده حرکت غالب بیشتر تحت تأثیر جهت شکاف بوده و در حالتی که شکاف با جهت میانگین حرکت زاویه صفر درجه می سازد این پدیده بیشینه می شود. نتیجه های این مطالعه می تواند به درک بهتر رفتار انگشتی ها، که نقش اساسی در پیش بینی دقیق ضریب بازیافت نهایی در فرایند تزریق امتزاجی در مخازن نفت سنگین شکافدار بازی می کند، کمک نماید.
Finger initiation/developementat fluid-fluid interface during miscible floods can cause poor displacement efficiency, which is undesirable in enhanced oil recovery processes. In this work a series of hydrocarbon injection experiments performed on 5-spot glass micromodels which were initially saturated with the heavy crude oil. The fractured micromodels with different fracture geometrical characteristics used in the tests. High quality image analysis applied to determine the fluid flow behaviour, solvent front movement and viscous fingering associated with solvent movement in matrix and fractures. Observations showed that higher solvent dispersion in the fractures rather than matrix in both longitudinal and transversal directions cause the finger behaviour to be affected by the fracture geometrical characteristics. It also diminishes and merges the fingers to a unit solvent front by increasing spreading in regions near fractures. Due to the heterogeneity induced by fractures in media finger tip splitting initiates before solvent breakthrough. In fact longitudinal dispersion improves shielding, while transversal dispersion increases the fingers spreading and splitting. In addition, it has been revealed that splitting, before and after breakthrough, as well as spreading in regions near fractures is directly proportional to the fracture scattering, fracture discontinuity and fracture density of the medium. Also, it has been found that shielding phenomena is mostly affected by fracture orientation which its maximum occurrence is for the case of zero degree to average flow path. The results of this work can be helpful to better understanding of viscous fingering behaviour, which is crucial for accurate prediction of oil recovery, in fractured reservoirs during miscible displacements.
https://www.nsmsi.ir/article_7449_ec2bae1f5819773821d012596d9784eb.pdf
انگشتی شدن
نفت سنگین
تزریق امتزاجی
میکرومدل
محیط متخلخل شکافدار
حرکت غالب
جداشدگی
پخش شدگی
ازدیاد برداشت نفت
Viscous fingering
Heavy oil
Five-spot micromodel
Fractured porous media
Shielding
Splitting
Spreading
Enhanced oil recovery
Miscible flood
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
67
82
7454
Research Article
مقایسه ساختار شیمیایی لیگنین های MWL و EL استخراج شده از چوب صنوبر دلتوئیدس
Chemical Structure Elucidation of Populus deltoides MWL and EL Lignins
سید احمد میرشکرایی
1
علی عبدالخانی
abdolkhani@ut.ac.ir
2
یحیی همزه
hamzeh@ut.ac.ir
3
علی نقی کریمی
4
تهران، دانشگاه پیام نور، دانشکده علوم، گروه شیمی
کرج، دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
در این پژوهش ساختار شیمیایی لیگنین آنزیمی (EL)با لیگنین چوب آسیاب شده (MWL) مقایسه شده است. برای جداسازی لیگنین با روش آنزیمی، ترکیبی از آنزیمهای مخرب کربوهیدارتهای چوب به ترتیب شامل زایلاناز، سلولاز و گلوکوزیداز به همراه خالص سازی آنزیمی با پروتئاز قلیایی و سپس خالص سازی شیمیایی به وسیله دی متیل استامید استفاده شد. مطالعه شیمیایی لیگنینها با استفاده از فناوریهای طیف سنجی FT-IR و 13C NMR کمی ، روشهای کروماتوگرافی و تخریبی به همراه روشهای شیمی تر انجام شد. بررسیها نشان داد که استفاده از توالی آنزیمی مورد استفاده به همراه کاهش زمان آسیاب کردن سبب جداسازی ملایم لیگنین با تغییرهای ساختاری اندک می شود. بررسی ساختاری لیگنین آنزیمی با روشهای گفته شده نشان داد که لیگنین چوب صنوبر (P. deltoids) از نظر ساختاری دارای واحدهای 4- (3-هیدروکسی-1-پروپنیل)-2- متوکسی فنول(لیگنین گواییاسیل) بیشتری نسبت به 4- (3-هیدروکسی-1- پروپنیل)-6،2 دی متوکسی فنول (لیگنین سیرینجیل) است. لیگنین باقیمانده در چوب پس از استخراج لیگنین آنزیمی به طور عمده از ساختارهای متراکم تشکیل شده است. همچنین بررسی ساختارهای تخریب شده با استفاده از کروماتوگرافی نفوذ ژلی و گازی نشان داد که لیگنین سلولیتیک نسبت به لیگنین چوب آسیاب شده داری ساختارهای غیرمتراکم بیشتری است که ناشی از عدم تخریب لیگنین در طی فرایند استخراج است.
The structure of Enzymatic Lignin (EL) was elucidated and compared to conventional Milled Wood Lignin (MWL). The method was based on the hydrolysis and solubilization of wood xylan and cellulose using combination of xylanase, cellulase and glycosidase, followed by lignin purification using alkaline protease and extraction of lignin with dimethylacetamide (DMAc). The chemical structure of Enzymatic Lignin (EL) was elucidated and compared to conventional Milled Wood Lignin (MWL) using wet chemical analysis, FTIR and Quantative 13C NMR, GC/MS and degradative techniques. The results indicate the less degradation during EL degradation compared to MWL. Comparing to conventional enzymatic extraction procedures, using an enzymatic sequence with reduced milling time can ensure a relatively pure lignin with small structural changes. Analytical results showed that Popolus deltoides wood has a more 4-(3-hydroxy-1-propenyl)-2-methoxy phenol units (guayacil lignin) regarding to 4-(3-hydroxy-1-propenyl)-2,6-dimethoxy phenol units (syringyl moieties). The residual lignin is mainly composed of condensed structures which often are complexed with carbohydrates. Also, the enzymatic lignin structural analysis through GPC and GC revealed the less condensation structure regarding to MWL which is due to less degradation during isolation process.
https://www.nsmsi.ir/article_7454_cff56e40c0ad10f941f979091879ba40.pdf
لیگنین آنزیمی
سلولاز
کروماتوگرافی
طیف سنجی NMR کمی
DFRC
Enzymatic Lignin
Cellulase
Chromatography
Quantative NMR spectroscopy
DFRC
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
83
95
7457
Research Article
بررسی پتانسیل ساقه کلزا در تولید کاغذ
Investigation on the Potencial of Colza Stem in Paper Production
رضا حسین پور
1
احمد جهان لتیباری
latibari_24@yahoo.com
2
آژنگ تاجدینی
3
سید محمد جواد سپیده دم
4
محمدعلی حسین
5
تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
کرج، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ
در این پژوهش ساخت خمیر کاغذ شیمیایی ـ مکانیکی از پسماند کلزا انجام گرفته است. فراوری شیمیایی در دو دمای 125 و 145 درجه سانتی گراد و زمانهای 15، 30 و 45 دقیقه و در مقدار مصرف ثابت 4 درصد سدیم هیدروکسید و 8 درصد سدیم سولفیت در یک محفظه پخت تحت فشار انجام شده است. بازده قابلقبول بین کمینه ی 8 /53 درصد در شدیدترین شرایط پخت تا بیشینه ی 63 درصد در ملایم ترین شرایط پخت اندازه گیری و بازده کل بین 6 /57 درصد تا 9/68 درصد اندازهگیری شد. میزان لیگنین باقی مانده در خمیر کاغذ با بازده کمتر معادل 19 درصد و بازده زیادتر برابر با 4/20 درصد بود. هولوسلولز خمیر کاغذ نیز بین 5 /72 درصد تا 74 درصد و درجه روانی قبل از پالایش بین 520 تا 590 میلی لیتر استاندارد کانادایی اندازه گیری شد. تحلیل کیفی الیاف با استفاده از دستگاه تحلیل گر کیفیت الیاف (FQA) نشان داد که میانگین طول الیاف خمیر کاغذ بین 54/0 تا 65 /0 میلی متر، میزان نرمه ها زیاد و زبری الیاف بین 21/0 تا 41/0 میلیگرم بر متر است. درجه روانی خمیر کاغذ پس از 500 دور پالایش در پالایشگر PFI به حدود 300 میلی لیتر استاندارد کانادایی رسید، ولی تغییر چشمگیری در کیفیت الیاف آن دیده نشد. طبقه بندی الیاف با استفاده از غربالهای بوئر- مکنت نیز نتیجه های همانند تحلیل کیفی الیاف را نشان داد.روشنی خمیر کاغذ بین کمینه ی 86 /31 درصد تا بیشینه ی 38/43 درصد، ماتی بیش از 99 درصد و شفافیت بین 86 /4 تا 16/7 درصد متغیر بود، که در اثر پالایش تغییری در آن ایجاد نشد. شاخص مقاومت در برابر کشش خمیر کاغذهای پالایش شده بین N.m/g 47/15 تا 14/26 اندازه گیری شد که بعد از پالایش به N.m/g 74/19 تا 19/35 افزایش یافت. شاخص مقاومت در برابر پاره شدن خمیر کاغذهای پالایش شده بین /g2m.Nm 91/2 تا 34/4 و پس از پالایش/g2m.Nm 21/3 تا 68/4 اندازهگیری شد.شاخص مقاومت در برابر ترکیدن خمیر کاغذهای پالایش نشده کمتر از /g2kPa.m 1 بود، که پس از پالایش به بیشترین مقدار یعنی /g2kPa.m 70/1 افزایش یافت.
This study was concentrated to investigate the influence of chemical treatment time and temperature on production of chemi-mechanical pulp from Colza stem. Three treatment times (15, 30 and 45 minutes) and two treatment temperatures (125 and 145 °C) were investigated. Chemical charge as 4% NaOH and 8% Na2SO3 as well as L/W equal to 7/1 was kept constant and high pressure cooking vessel was used. Accepted pulp yield varied between 53.8% (severe pulping) and 63% (mild pulping) and the total yield for these pulping conditions was measured between 57.6% and 68.9%. The residual lignin in low yield pulp was measured as 19% and higher yield pulp was 20.4%. Holocellulose content of pulps varied between 72.5%- 74% and freeness was between 520-590 ml CSF. Fiber quality analysis using Fiber Quality Analyzer (FQA) showed that average fiber length of pulps are between 0.54-0.65 mm, fine content is high and fiber coarseness is between 0.21-0.41 mg/m. Even though the pulp freeness was reduced from original value to about 300 mL CSF as pulps were refined in PFI mill applying 500 revolutions, but the fiber quality did not change. Measurement of fiber classification using Bauer-McNett procedure revealed similar results to FQA. Brightness was measured between 31.86- 43.38%, opacity above 99% and transparency between 4.86- 7.16%, which did not change as the pulps were refined. Strength properties of paper from these pulps before and after refining were also measured. The unrefined strength including tensile index, burst index and tear index were measured as 15.48- 26.13 N.m/g, lower than 1 kPa.m2/g and 2.91- 4.34mNm2/g respectively. These indices after treatment in PFI mill (500 revolutions) were raised to 19.74-35.19 N.m/g, 1.70 kPa.m2/g and 3.21- 4.68 mNm2/g respectively.
https://www.nsmsi.ir/article_7457_61622f7670a2e04f44ba6502a6abd78a.pdf
کلزا
شیمیایی ـ مکانیکی
بازده
ویژگی نوری
میانگین طول الیاف
زبری
ویژگی مقاومتی
Colza
Chemi-Mechanical
Yield
Optical
Strength
fiber Length
Coarseness
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
97
103
7462
Research Note
سنتز سولفاتیازول در شرایط ملایم
Synthesis of Sulfathiazole at Mild Conditions
محمدهادی قاسمی
mhghassemi@ut.ac.ir
1
سکینه مفتاح
2
تهران، جهاد دانشگاهی، واحد تهران، گروه پژوهشی شیمی کاربردی، صندوق پستی 186 ـ 13145
تهران، جهاد دانشگاهی، واحد تهران، گروه پژوهشی شیمی کاربردی، صندوق پستی 186 ـ 13145
سولفاتیازول، یکی از داروهای سولفا با فرمول مولکولی 2S2O3N9H9C ، در صنایع دارویی به عنوان یک ماده ضد باکتری شناخته می شود و در مقیاس گسترده در درمان عفونتهای باکتریایی در انسان و دامپزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. تاکنون روشهای گوناگونی برای سنتز سولفاتیازول گزارش شده است، اما انجام این روشها مستلزم به کارگیری حلالهای گران و با سمیت زیاد بوده و یا در صورت استفاده از حلالهای دیگر بازده کمی گزارش شده است. در این پژوهش از حلالهای گوناگون در مرحله تشکیل سولفونامید در سنتز سولفاتیازول استفاده شد که از آن میان بهترین نتیجه ها در 2 ـ پیکولین به عنوان یک حلال مؤثر، ارزان و تجاری به دست آمد.
Sulfathiazole, a sulfa drug with molecular formula C9H9N3O2S2, known as antibacterial agent in pharmaceutical industries and used for treatment of bacterial infections in human beings and veterinary in wide range. Many synthetic methods for synthesis of sulfathiazole are reported, but these reactions involves use of expensive and toxic solvents with low yields. Herein, we use different solvents to make sulfonamide group in sulfathiazole synthesis method. Among them the best results obtained in 2-Picoline as an efficient, inexpensive, and economically viable solvent with good yields.
https://www.nsmsi.ir/article_7462_7fab64f40f1cb49289ecfcc63c13c9d5.pdf
سولفاتیازول
2 ـ آمینوتیازول
استیل سولفانیلیل کلرید
2 ـ پیکولین
شرایط ملایم
Sulfathiazole
2-Aminothiazole
Acetyl sulfanilyl chloride
2-Picoline
Mild conditions
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
105
111
7464
Research Article
بررسی اثر جرم مولکولی رزین بر سینتیک پخت آمیزه اپوکسی/دی آمینو دی فنیل متان
The Effect of Molecular Weight of Resin on Cure Kinetics of Epoxy/ Diaminodiphenylmethane
فاطمه فردوسیان
1
مرتضی ابراهیمی
ebrahimi@aut.ac.ir
2
علی جان نثاری
3
شادی منتظری
4
تهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی پلیمر و رنگ، صندوق پستی 4413 ـ 15875
تهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی پلیمر و رنگ، صندوق پستی 4413 ـ 15875
تهران، پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ، گروه رزین و مواد اولیه پوشش ها، صندوق پستی 654 ـ 16765
تهران، پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ، گروه رزین و مواد اولیه پوشش ها، صندوق پستی 654 ـ 16765
رزین اپوکسی به علت ویژگیهای فیزیکی ـ مکانیکی ویژه ای که دارد یکی از پرکاربردترین آمیزه های گرماسخت است. دستیابی به این ویژگیها نیازمند دانستن شرایط پخت این آمیزه ها می باشد.مطالعات به نسبت گستردهای در زمینه سینتیک پخت آمیزههای اپوکسی مایع/آمین انجام شده و نتیجه آنها نیز گزارش شده است اما در مورد رزین های اپوکسی جامد تاکنون هیچ گونه مطالعه سنتیکی گزارش نشده است. از آنجا که استفاده از رزین اپوکسی با جرم مولکولی بالا در کاربردهای مختلف صنعتی از جمله آمیزه های پودری بسیار مورد توجه می باشد، از این رو در این پژوهش تأثیر جرم مولکولی رزین بر سینتیک پخت آمیزه های اپوکسی/آمین بررسی شده است. مطالعات سینتیکی با استفاده از دستگاه گرماسنجی روبشی تفاضلی صورت گرفته و تحلیل نتیجه ها به کمک روش بدون مدل ویازوکین صورت گرفته است. نتیجه ها نشان داد که انرژی فعال سازی واکنش پخت آمیزه اپوکسی مایع در زمان فرایند پخت در حدودkJ/mol 2±48 می باشد که در کل فرایند پخت به تقریب ثابت باقی مانده است اما در آمیزه اپوکسی جامد با پیشرفت واکنش پخت میزان انرژی فعالسازی افزایش می یابد و این افزایش در درصد تبدیل بالای 60 درصد بسیار شدید می باشد.
Epoxy resins are among the most versatile thermosetting systems, because of their outstanding properties and wide range applications. In thermosetting systems, the kinetic characterization usually required to understand structure-property-processing relationships for the material manufacturing and utilization. The curing behavior and kinetics of liquid epoxy resin with diaminodiphenylmethane (DDM) as the curing agent was studied by many researchers. But there is no any report on the kinetics of solid epoxy systems. Therefore, in this work the curing kinetics of epoxy resins with various molecular weights (i.e. 380 and 1400 g mol-1) was elucidated by non-isothermal Differential Scanning Calorimetry (DSC). The experimental results have been investigated by model free kinetics. The results showed that the activation energy of liquid epoxy/DDM was in the range of 48±2 kJ/mol and might be considered to be constant during the curing. But the activation energy of the solid epoxy system increased steadily with the conversion, especially in the later stages (α > 0.6).
https://www.nsmsi.ir/article_7464_aed99da167f01e6c45bb7286983ac9d5.pdf
رزین اپوکسی
جرم مولکولی
سینتیک پخت
دستگاه گرماسنجی روبشی تفاضلی
روش های بدون مدل
Epoxy resin
Molecular weight
Curing kinetics
DSC
Model free kinetics
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
113
120
7465
Research Article
استحصال بیشوفیت از شورابه دریاچه نمک به روش شناور سازی یونی
Recovery of Bischofite from Salt Lake Brine by Ion Flotation
علیرضا جوادی نوش آبادی
javadi64@gmail.com
1
علی اکبر عبدالله زاده
abdzad@aut.ac.ir
2
کاشان، دانشگاه کاشان، دانشکده مهندسی، گروه مهندسی معدن
کاشان، دانشگاه کاشان، دانشکده مهندسی، گروه مهندسی معدن
بیشوفیت یک کانی منیزیم کلرید آبدار با فرمول O 2H6. 2MgCl است. وزن مخصوص بیشوفیت 56 /1 گرم بر سانتیمتر مکعب و جرم مولکولی آن 31/203 می باشد. بیشوفیت کاربرد های فراوانی در صنعت و کشاورزی دارد. هدف این پژوهش، استحصال بیشوفیت با خلوص بالا از شورابه دریاچه نمک می باشد. روشهای بسیاری برای استحصال بیشوفیت مانند روش تبخیر خورشیدی و تعویض یونی وجود دارد اما در این پژوهش از یک روش ابتکاری و تازه برای استحصال بیشوفیت استفاده شده است. این روش، شناور سازی یونی است که در این روش از سدیم اولئات به عنوان کلکتور استفاده شد. برای این منظور ابتدا پارامترهای مؤثر بر این فرآیند مشخص شدند سپس آزمایشهای مربوط به تأثیر این پارامترها انجام شدند. در این پژوهش فراوردهای با عیار 98% بیشوفیت و بازیابی 78 درصد از شورابه دریاچه نمک به دست آمد. ویژگیهای فیزیکی ـ شیمیایی شورابه و فراورده با استفاده از XRD، کمپلوکسومتری، ICP و وزن سنجی تعیین شد.
Bischofite is a hydrous magnesium chloride mineral with formula MgCl2.6H2O. Specific gravity of bischofite is 1.56 g/cm3 centimeter, and molecular weight of bischofite is 203.31.Magnesium chloride has too applications in industrial and agricultural. The aim of this study is recovery of Bischofite from Salt Lake brine.There are various methods for extraction of Bischofite such as solar evaporation methods and ion exchange, but in this study has been used a new method and innovative for extraction Bischofite. This method is ion flotation that was used sodium oleate as collector for recovery of magnesium chloride from Salt Lake brine. For this purpose, first, were identified the parameters affecting this process and were performed more tests related to the effects of these parameters. In this study, was produced Bischofite with purity 98% and recovery 78% from brine Salt Lake. Physico-chemical properties of the final product are determined using XRD, complexometry, ICP and gravimetry.
https://www.nsmsi.ir/article_7465_e5a2e89f5fc43e8ee750dba14eca77b4.pdf
شورابه
شناور سازی یونی
سدیم اولئات
بهینه سازی
Bischofite
Brine
Flotation
Sodium oleate
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
121
132
7476
Research Article
بررسی تجربی فرایند گرمادهی اُهمی در سامانه های دو فازی بیوجامد ـ مایع
Experimental Study of the Ohmic Heating Process in Two-Phase Biosolid-Liquid Systems
مصطفی کشاورز مروجی
moraveji@aut.ac.ir
1
عماد قادری
2
اراک، دانشگاه اراک، دانشکده فنی و مهندسی، گروه مهندسی شیمی
اراک، دانشگاه اراک، دانشکده فنی و مهندسی، گروه مهندسی شیمی
گرمادهی اُهمی به عنوان روشی نوین در سامانه های گرمادهی در صنایع زیستی، غذایی و دارویی به ویژه در صنایع استرلیزه کردن مواد غذایی معرفی شده است. در این پژوهش، گرمادهی اُهمی و اثر پارامترهای عملیاتی بهصورت تجربی بررسی و مورد بحث قرار گرفته اند. برای بررسی رفتار گرمادهی اُهمی، از محلولهای هیدروکلوئیدی در سلول اُهمی طی چندین مرحله استفاده شده است. ابتدا هدایت الکتریکی محلولهای هیدروکلوئیدی در غلظتهای 4، 5/5، 33/6% بررسی شده و مشخص شده است که افزایش دما سبب بیشتر شدن هدایت الکتریکی محلول بهطور خطی با دما می شود. با افزایش غلظت ذرات جامد پراکنده در محلول، هدایت الکتریکی با افزایش دما زیاد می شود. سپس به محلول، سدیم کلرید (25/0-1%) اضافه شد تا تأثیر افزایش نمک بر هدایت الکتریکی بررسی شود. مشخص شد که افزایش نمک در سامانه، افزایش قابل ملاحظه ای بر هدایت الکتریکی می شود.برای بررسی اثر افزایش محتوای الکترولیتی بر پروفیلهای دما ـ زمان و نرخهای گرمادهی به محلول، به غیر از سدیم کلرید ، سیتریک اسید نیز افزوده شده است. افزایش نمک به محلول تأثیر بالقوه ای بر پروفیلهای دما ـ زمان دارد، به طوری که در محلول 3/3%، همراه با 1% نمک، تنها 253 ثانیه طول کشید تا به دمای 70 درجه سانتی گراد برسد و کوتاه ترین زمان را برای افزایش دما از 20 تا 80 درجه سانتی گراد و بالاترین هدایت الکتریکی را ثبت کرد. تأثیر محتوای الکترولیتی (اسیدی) بر پروفیل های دما ـ زمان نسبت به نمک بسیار ناچیز دیده شد. با اندازه گیری دمای محلول توسط ترموکوپلها در تمامی نقاط درون سلول، یکنواختی گرمادهی برای تمامی محلولها بررسی شد. از نتیجه آزمایش های انجام گرفته، مشخص شد که نرخهای گرمادهی اُهمی به توزیع میدان الکتریکی وابسته بوده و یکنواختی گرمادهی به غلظت جریان و شکل هندسی سامانه بستگی دارد.
Ohmic heating as a novel heating method in biological, food and pharmaceutical industries especially in sterilization process was known. In this research, the Ohmic heating and effective parameters influences experimentally investigated. For investigation the Ohmic heating behavior, Hydrocolloid solutions in Ohmic cell in some stage have been used. First, electrical conductivity of hydrocolloid solution with 4, 5.5 and 6.33% concentration was studied and determined that reported that temperature increasing resulted increasing the electrical conductivity linearity. With increasing the dispersed concentration, electrical conductivity increased. In order to study the effect of salinity on the electrical conductivity, sodium chloride (0.25-1% concentration) was added and results showed that addition of salts, increases efficiency the electrical conductivity. In order to study the effect of electrolyte content on temperature-time profile and heating rates citric acid was added. Addition of salt into the solution has efficient effect on the temperature-time profile, that in solution with 3.3% concentration and 1% salinity reached 70 °C just after 253 s that records shorter time for increasing the temperature from 20 to 80 oC and highest electrical conductivity. The effect of electrolyte (acid) on temperature-time profile in comparison with salt is not considerable. With measuring the solution temperature with thermocouples in the cell, uniformity of heating throughout the solutions was studied. From experimental result, it can be resulted that Ohmic heating rate dependent to electrical field distribution and heating uniformity is dependent to current concentration and system geometry.
https://www.nsmsi.ir/article_7476_3b6a84e9f78feca9e77ce13956982acd.pdf
گرمادهی اُهمی
محلول هیدروکلوئیدی
گرادیان ولتاژ
تراکم جریان الکتریکی
شکل هندسی
Ohmic heating
Hydrocolloid solution
Voltage gradient
Electrical field strength
Geometry
per
جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
1022-7768
2012-01-21
30
4
133
139
7477
Research Note
ارزیابی باکتریهای باسیلوس سابتیلیس، اسینتوباکترکالکواسیتیکوس و سودوموناس در جداسازی نامیزه آب - نفت
Evaluation of Acinetobacter calcoaceticus , Bacillus subtilis and Pseudomonas for Deemulsification of Water-Oil Emulsions
وحیدرضا قدیریان
1
سید عباس شجاع الساداتی
shoja_sa@modares.ac.ir
2
سمیره هاشمی نجف آبادی
s.hashemi@modares.ac.ir
3
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژی، صندوق پستی 114 ـ 14115
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژی، صندوق پستی 114 ـ 14115
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژی، صندوق پستی 114 ـ 14115
تولید نامیزه آب ـ نفت یکی از مشکلات عمده در صنعت نفت محسوب میشود. در سالهای اخیر، روشهای زیستی توجه زیادی را در جداسازی نامیزه آب و نفت به خود جلب کرده اند. در این پژوهش، سه سویه باکتریایی باسیلوس سابتیلیس، اسینتوباکتر کالکواسیتیکوس و سودوموناس برای جداسازی نامیزه به کار گرفته شدند.مایع های فوقانی به دست آمده از تخمیر این باکتریها توانایی زیادی در نامیزهزدایی از خود نشان دادند و توانستند در مدت 144 ساعت به ترتیب 95% و 90% و 86% از نامیزه نفت در آب را جداسازی نمایند. تودههای سلولی این باکتریها نیز توانستند در مدت 144 ساعت به ترتیب 76% و 70% و 65% از نامیزه را جداسازی نمایند. سپس از روش بس برای تعیین آب گریزی نسبی سویه ها استفاده شد. نتیجه های این برررسی نشان می دهد که آب گریزی سویههای باسیلوس سابتیلیس، اسینتوباکتر کالکواسیتیکوس و سودوموناس به ترتیب 7/0 و 3/0 و 17/0 است. این دو آزمایش نشان دادند که برای نامیزههای نفت ـ آب، سویه باسیلوس سابتیلیس سویه مناسبتری محسوب می شود.
Generation of water - oil emulsion is one of the major problems associated with the petroleum industry. In recent years, biological methods have attracted great interest in separation of water – oil emulsions. At present study, three bacterial strains of Bacillus subtilis, Acinetobacter calcoaceticus and Pseudomonas have been utilized for phase separation of oilfield emulsion. Supernatant of these bacteria exhibited high de-emulsification activity with %95, %90 and %86 de-emulsification of an oil-in-water emulsion within 144 h respectively. Biomass of these three bacteria could separate %76، %70 and %65 of emulsion within 144 h respectively. Then BATH method has been set for determining the relative hydrophobicity of bacteria. According to this test, Bacillus subtilis, Acinetobacter and Pseudomonas have hydrophobicity of 0.7, 0.3 and 0.17. The above tests show that Bacillus subtillis is a better microorganism for separation of oil – water emulsions.
https://www.nsmsi.ir/article_7477_5dc02d18fd71b3f77b24cdd3b899c881.pdf
نامیزه زدای زیستی
نامیزه آب ـ نفت خام
باسیلوس سابتیلیس
اسینتوباکترکالکواسیتیکوس
سودوموناس
Bio-deemulsifier
Water–crude oil emulsion
Bacillus subtilis
Acinetobacter calcoaceticus
Pseudomonas