2024-03-29T03:02:37Z
https://www.nsmsi.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3518
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
حذف فتوکاتالیستی کادمیوم با استفاده از نانوذره های روی اکسید
محمدرضا
سمرقندی
سید جواد
جعفری
محمدتقی
صمدی
از مهمترین آلایندههای محیط زیست که در پساپ صنایع پتروشیمی، آبکاری و نیز شهرک های صنعتی وجود دارد، حضور همزمان فلزهای سنگین و ترکیب های آلی (از جمله فنل و کادمیوم) می باشد که برای محیط زیست و انسان زیان آور هستند. بنابراین هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی کارایی فرایند فتوکاتالیستی نانوذره های روی اکسید در حذف کادمیوم دو ظرفیتی از محیط های آبی در حضور فنل و فرمات در سامانه ناپیوسته می باشد. ابتدا ساخت راکتور صورت گرفت. برای بررسی نقش فرایند جذب، محلول به مدت 30 دقیقه در تاریکی به تعادل رسید. سپس در حضور نور UV، تأثیر پارامترهای گوناگون بررسی شد. به این ترتیب که، ابتدا با تغییر pH محیط و ثابت نگه داشتن دیگر عامل های مؤثر، مقدار pH بهینه به دست آمد. سپس، تأثیر میزان نانو ذرهها، غلظت کادمیوم، زمان مواجهه و حضور فنل و فرمات، بر کارایی حذف هر یک از آنها، بررسی شد. هرچند با افزایش pH راندمان حذف کادمیوم افزایش می یابد اما به منظور حفظ کادمیوم به شکل محلول در نمونه، از 7=pH در آزمایش ها استفاده شد. با افزایش زمان مواجهه، راندمان حذف افزایش یافت و میزان بهینه نانو ذره ها برابر با g/L2 به دست آمد. همچنین راندمان حذف با افزایش غلظت کادمیوم کاهش یافت. مشخص شد که حضور فنل و فرمات سبب افزایش کارایی حذف کادمیوم می شود. در مجموع نتیجههای به دست آمده از انجام آزمایش ها مشخص کرد که می توان از فرایند UV/ZnO به عنوان یک روش مؤثر برای حذف کادمیوم در حضور فنل و فرمات استفاده کرد.
فرایند فتوکاتالیستی؛ نانوذره؛ کادمیوم؛ فنل
فرمات
2016
04
01
1
11
https://www.nsmsi.ir/article_21032_ea6a3754174a467f6ba4440e866ae378.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
کاربرد پوسته برنج خام در حذف نفت خام از محیط های آبی
زهرا السادات
رضوی
نوراله
میرغفاری
بهزاد
رضایی
در این مطالعه، از پوسته برنج خام به عنوان جاذب برای حذف نفت خام از محیط آبی استفاده شده است. ویژگی های جاذب به کمک آنالیز عنصری (CHNS)، دستگاه پلاسمای جفت شده القایی(ICP-OES)، پرتو سنجی فروسرخ تبدیل فوریه(FT-IR) ومیکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) تعیین شد. میزان جذب نفت به روش وزنی تعیین شد. اثر پارامترهای گوناگون مؤثر بر جذب شامل زمان تماس، دانه بندی، غلظت اولیه ترکیب نفتی و میزان جاذب بررسی شد. نتیجه ها نشان داد سرعت جذب نفت خام زیاد بوده و از معادله سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی می کند. با کاهش اندازه ذره پوسته برنج خام، درصد جذب از 50% به حدود 30% کاهش یافت. همچنین جذب نفت خام بر روی پوسته برنج با مدل فروندلیچ برازش بهتری داشت. بیش ترین جذب نفت خام در محیط آبی توسط پوسته برنج خام در شرایط بهینه حدود 55% بود
پوسته برنج
نفت خام
جذب
مدل های سینتیک و هم دما
2016
04
01
13
23
https://www.nsmsi.ir/article_21033_a10299f3a46076c01bd3899043649824.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بهینه سازی جذب سطحی با روش طراحی آزمایش پاسخ سطح برای رنگ آسترازون آبی توسط رزین کوپلیمر استایرن- دی وینیل بنزن سولفونه شده
محسن
قربانی
عباس
باقریان
یافتن جاذب مناسب برای حذف یک رنگ که نسبت به سایر جاذب ها ظرفیت بالاتر داشته باشد و رنگ بیش تری را جذب کند و نیز تعیین شرایط بهینه در استفاده از آن جاذب برای کارخانه های نساجی و محیط زیست از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی و بهینه سازی جذب رنگ کاتیونیآسترازون آبی (Astrazon blue) از آب با استفاده از جاذب کوپلیمر سولفونه شده استایرن- دی وینیل بنزن می باشد. در این مطالعه مقدار متغیرهای زمان، مقدار جاذب و غلظت رنگ در محلول با روش طراحی آزمایش، بهینه شدند. به این منظور تعداد 15 آزمایش با روش پاسخ سطحی (RSM) و استفاده از طراحی باکس بنکن (Box-Behnken) توسط نرم افزار Design Expert 7.0.0 Trial طراحی شد که سه عامل زمان، میزان جاذب و غلظت محلول در سه سطح (1+، 0 ، 1-) همراه با سه نقطه مرکز انتخاب شد. در هر آزمایش میزان مشخصی از جاذب در 10 میلی لیتر محلول دارای رنگ کاتیونی قرار داده شد و میزان جذب رنگ در محلول اندازه گیری شد. نتیجه ها نشان داد که زمان، مقدار جاذب و غلظت محلول پارامترهای تأثیرگذار بوده و مقدارهای بهینه برای این متغیرها با استفاده از منحنی های مربوطه نشان داده شد. بیش ترین درصد حذف در این آزمایش ها 98% و بیش ترین ظرفیت جذب 251 میلی گرم بر گرم جاذب بود. این پژوهش نشان داد که جاذب مورد نظر به دلیل درصد حذف و ظرفیت بالا برای جذب رنگ کاتیونی آسترازون آبی می تواند جاذب مناسبی باشد
جذب سطحی
کوپلیمر استایرن ـ دی وینیل بنزن سولفونه شده
رنگ کاتیونی آسترازون آبی
روش پاسخ سطح
طراحی باکس بنکن
2016
04
01
25
37
https://www.nsmsi.ir/article_21034_b4eb2ad14b7209b546ee28277bb91e65.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بررسی فرایندهای انعقاد الکتریکی و شیمیایی برای جداسازی میکروجلبک های آب شور
ابوعلی
گلزاری
محمدعلی
عبدلی
عباسعلی
خدادادی
عبدالرضا
کرباسی
سجاد
ایمانیان
اقتصادی و تجاری شدن تولید سوخت زیستی از میکروجلبکها نیازمند حل برخی مشکل های پیش روی آن می باشد. یکی از کلیدی ترین و پرهزینه ترین مرحله های آن، جداسازی میکروجلبک از محیط کشت می باشد.در این پژوهش ابتدا به بررسی این مشکل و ارایه روش های گوناگون جداسازی زیست توده از محیط کشت پرداخته شد و سپس از بین روشها به دلیل سادگی و قابلیت صنعتی شدن، روش انعقاد ـ فلوکولاسیون الکتریکی (EC) برای رفع مشکل انتخاب شد. شرایط بهینه و اثر پارامترهای شدت جریان الکتریکی، زمان ماند و pH محلول اولیه بر میزان جداسازی میکروجلبکها از محیط کشت و میزان هزینه عملیاتی بررسی شد و از آنجا که EC، اغلب به عنوان جانشین انعقاد شیمیایی (CC) معرفی می شود، در ادامه عملکرد CCدر حذف میکروجلبکها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه های به دست آمده از بهینه سازی نشان داد که با اعمال شدت جریان الکتریکی mA/cm 6/1، به مدت 65/17 دقیقه درصد جداسازی بسیار دلخواهی (%8/96) با کم ترین هزینه قابل دستیابی است. همچنین برای دستیابی به چنین درصد حذفی نیازی به تنظیم pHنیست. از سوی دیگر، نتیجه های آزمایش های CC نشان داد که با استفاده از آلوم به عنوان منعقد کننده، غلظت بهینه منعقد کننده برابر با mg/L 450 و بهترین pHبرابر با 8 می باشد. در این شرایط درصد حذف جلبک به حدود 85% می رسد. روی هم رفته این پژوهش نشان دهنده آن است که EC یک فرایند کارا و قابل اطمینان برای جداسازی میکرو جلبکها از آب است. EC نسبت به فرایند انعقاد شیمیایی منعطف تر ، پربازده تر و کم هزینه تر است، و البته بایدبه همه این برتری ها، سادگی فرایند و نیاز نداشتن به تجهیزات پیچیده را نیز افزود.
جداسازی
میکروجلبکهای آب شور
انعقاد- شناورسازی الکتریکی
انعقاد شیمیایی
بهینه سازی
2016
04
01
39
52
https://www.nsmsi.ir/article_21035_0fd584e9db5ea4a6c2c8bd9620b9a014.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
تهیه منیزیم هیدروکسید با خلوص بالا ازTachyhydrite
سید البرز
مجذوب حسینی
فریدون
معطر تهرانی
مینا
اشتاد
در این پژوهش، ترسیب منیزیم هیدروکسید با خلوص بالا از Tachyhydrite مورد بررسی قرار گرفت. Tachyhydrite ماده معدنی ناپایدار، با فرمول شیمیایی 2MgCl2CaCl212H2O، جزء کمیاب در رسوبات باقی مانده از تبخیر آب دریا و شورآبه ها می باشد که می تواند ماده اولیه مناسبی برای تهیه منیزیم هیدروکسید باشد. دراین پژوهش روشی اتخاذ شد که ازیک سو تولید انبوه فرآورده مقرون به صرفه بوده و از سوی دیگر درصد خلوص آن بیش از 99 درصد بوده و میزان کلسیم موجود در آن زیر حد مجاز باشد. برای این منظور دوغاب کلسیم هیدروکسید به محلولTachyhydrite در آب اضافه شد. به منظور لخته سازی از پلی الکترولیت آنیونی استفاده شد. این بررسی نشان داد که تهیه منیزیم هیدروکسید با خلوص بالای 99 درصد با بهینه سازی شرایط از جمله میزان غلظت منیزیم در محلول، چگونگی افزایش دوغاب در طول زمان واکنش، دمای واکنش و pH محلول، امکان پذیر است.
Tachyhydrite
منیزیم هیدروکسید
کلسیم هیدروکسید
پلی الکترولیت آنیونی
فرایند لخته سازی
2016
04
01
53
56
https://www.nsmsi.ir/article_21037_9dcd050fd393c5a9c19c74b38f88e665.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
مدل سازی و حل تقریبی جداسازی نیتروژن و متان در یک مدول غشایی پیچشی
محمد ابراهیم
غلامزاده
علی
کارگری
فرزین
ذکایی آشتیانی
در این مطالعه، مدلسازی جداسازی نیتروژن و متان در یک مدول غشایی پیچشی انجام شده است. برای این کار، سادهسازیهایی صورت گرفته است که همراه با حذف پیچیدگیهای غیرضروری و ساده سازی مدل، از دقت آن نکاسته و باعث شده است که این مدل به عنوان یک مدل کاربردی بسیار مفید باشد. برای این منظور از یک روش مدلسازی تقریبی ارایه شده برای غشاهای پیچشی، به منظور بررسی اثرهای افزایش سطح غشا و پارامترهای گاز خوراک (مانند شدت جریان، غلظت و فشار) بر جداسازی 4/CH 2N استفاده شده است. نتیجهها نشان داد تغییر مقدار جریان، غلظت و فشار خوراک و سطح غشا، بسته به نوع گزینشگری غشا میتواند باعث بهبود و یا افت میزان بازیافت و غلظت متان در جریان فرآورده شود. از سوی دیگر مشخص شد که افزایش سطح غشا باعث افزایش میزان بازیافت متان در غشاهای گزینشگر متان شده و در غشاهای گزینشگر نیتروژن آن را کاهش میدهد. افزون بر این، با افزایش سطح غشا، غلظت متان در جریان فرآورده در غشاهای گزینشگر متان کاهش یافته درحالی که این مقدار در غشاهای گزینشگر نیتروژن افزایش مییابد. بنابراین نیاز است که بین میزان بازیافت متان و غلظت آن در جریان فرآورده تعادل برقرار شود.
حذف نیتروژن
جداسازی نیتروژن و متان
مدل سازی غشایی
غشای پیچشی
تراوه
2016
04
01
57
69
https://www.nsmsi.ir/article_21044_60e0087407fff777c8e28181ec69ffd4.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بررسی تأثیر مواد فعال سطحی بر ساختار و فعالیت کاتالیست نیکل بر پایه منیزیم اکسید در فرایند ریفرمینگ خشک متان
مسعود
خواجه نوری
مهران
رضایی
فرشته
مشکانی
در این پژوهش، از سه ماده پلیمری فعال سطحی PVA ، P123 و PEG برای ساخت منیزیم اکسید در شرایط به طور کامل یکسان با روش هم رسوبی استفاده شده است. نمونه های تهیه شده با روش های XRD، BET و SEM مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتیجهها نشان می دهد که ماده فعال سطحی اثر مثبتی بر روی مساحت سطح و اندازه حفره های منیزیم اکسید دارد. منیزیم اکسید تهیه شده با ماده فعال سطحی PVA بیشترین سطح را در میان نمونه های تهیه شده دارد. کاتالیست Ni %10 روی پایه منیزیم اکسید تهیه شده با سه ماده فعال سطحی PVA، P123 و PEG در فرایند ریفرمینگ خشک متان مورد ارزیابی راکتوری قرار گرفتند. همه نمونهها پایداری مناسبی در مدت زمان بررسی 300 دقیقهداشتند و نتیجه ها نشان داد که کاتالیست نیکل بر پایه منیزیم اکسید تهیه شده با P123 بیش ترین فعالیت را در فرایند ریفرمینگ خشک متان دارد.
منیزیم اکسید
ریفرمینگ خشک
کاتالیست
ماده فعال سطحی
2016
04
01
71
81
https://www.nsmsi.ir/article_21046_e05249034e343d60108183b768ee5e15.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
ارزیابی کارایی مدل سینتیکی گودینز در پیشبینی غیرفعالشدن کاتالیست هیدروژناسیون انتخابی استیلن
سپیده
ولی پور
سمانه
کمیلی
مریم
تخت روانچی
عباس
طائب
در این مقاله غیرفعال شدن کاتالیست پالادیم ـ نقره بر پایه آلومینا در هیدروژناسیون انتخابی استیلن بررسی شده است. بدین منظور از مدل سینتیکی گودینز و دادههای تجربی به دست آمده از بررسی عملکرد کاتالیست صنعتی استفاده شده است. با فرض درجهی مناسب برای غیرفعال شدن، ثابت سینتیکی غیرفعال شدن کاتالیستمحاسبه و روند تغییر فعالیت با زمان برای واکنش اصلی و جانبی بررسی شده است. با فرض درجه اول و دوم برای غیرفعال شدن، کاهش فعالیت بهترتیب 90 و 1 درصد به دست آمده است. در مورد بیش تر بودن افت فعالیت و مقدار ثابت غیرفعال شدن واکنش جانبی با پیشبینی غیرفعال شدن درجه اول نسبت به غیرفعال شدن درجه دوم میتوان گفت کاهش درجه، موجب تسریع غیرفعال شدن بوده است. بنابراین با توجه به افت فعالیت شدید واکنش جانبی با فرض درجه اول، درجهی دوم برای غیرفعال شدن بهجهت بهبود افت فعالیت پیشنهاد شده است. همچنین در این مقاله اثر افزایش دما بر افت فعالیت واکنش تبدیل استیلن بررسی شده است.
هیدروژناسیون انتخابی استیلن
غیرفعالشدن
کاتالیست
Pd-Ag/α-Al2O3
2016
04
01
83
89
https://www.nsmsi.ir/article_21048_853eae422687cb975a7932acb5368f8a.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
پایداری گرمایی نانو فیبر سلولزی سیانو اتیل دار شده
حمید
خدابنده لو
محمد
آزاد فلاح
در چند دهه گذشته علاقمندی به پژوهش و استفاده از نانوفیبر سلولزی به طور چشمگیری افزایش یافته است. بنابراین اصلاح سطح نانوفیبر سلولزی به صورت شیمیایی می تواند با ایجاد ویژگی جدید و یا بهبود ویژگی های آنبا حفظ ویژگی های ذاتی نانوفیبر کاربردهای جدیدی را برای آن معرفی کند. در این پژوهش به منظور افزایش پایداری گرمایی نانوفیبر سلولزی، سیانواتیلاسیون توسط پیوندزنی با آکریلونیتریل در دمای °C60 و در شرایط قلیایی انجام شد. پس از تعیین میزان نیتروژن با روش کجدال درجه استخلاف نمونههای سیانو اتیلدار محاسبه شد. افزون بر این ساختار شیمیایی نانوفیبر سلولزی اصلاح شده توسط پرتوبینی FT-IR و آنالیز پراش پرتو ایکس (XRD) شناسایی شد. سپس پایداری گرمایی نانوفیبر سلولزی اصلاح شده با استفاده از آنالیز گرمایی وزنسنجی (TGA) در سه رژیم دمایی °C/min 10، °C/min 15 و °C/min 20 در جو نیتروژن ارزیابی شد. منحنیهای مشتق (DTG)TG با استفاده از دادههایTGA رسم شدند و با توجه به دادههای تجربی، انرژی فعالسازی محاسبه شد. نتیجه های اندازه گیری میزان نیتروژن، دستیابی به درجه استخلاف 87/0 را در شرایط واکنش نشان دادند. همچنین سیانواتیلاسیون نمونهها با تحلیل پرتوهای FT-IR و مقایسه آن با پرتو نمونه شاهد و آشکارسازی نوار جذب در 1-cm 2250 منتسب به گروههای نیتریل تأیید شد. بررسی ساختار نانو فیبر سلولزی سیانواتیلدار شده با روش پراش پرتو ایکس، کاهش بلورینگی آن را در اثر سیانواتیلاسیون تأیید کرد. نتیجه های مطالعه های TGAنیز پایداری گرمایی بیش تر نانوفیبر سلولزی سیانواتیلدار شده را در مقایسه با نمونه اصلاح نشده نشان دادند. همچنین تجزیه گرمایی نمونه های اصلاح نشده و سیانواتیل دار شده هر دو طی یک مرحله رخ داد و با زیاد شدن نرخ گرمادهی افزایش پیدا کرد. همچنین انرژی فعالسازی کمتری برای نانوفیبر سلولزی سیانواتیلدار شده در مقایسه با نانوفیبر سلولزی اصلاح نشده دیده شد. به طور کلی به نظر می رسد که پیوندزنی آکریلونیتریل به نانوفیبر سلولزی می تواند به واسطه بهبود پایداری گرمایی و ایفاینقش به عنوان نرم کننده درونی و بهبود ویژگی های ترموپلاستیکی، استفاده از آن را در کاربردهای خاص توسعه دهد.
نانوفیبر سلولزی
سیانواتیلاسیون
درجه استخلاف
پایداری گرمایی
انرژی فعالسازی
2016
04
01
91
97
https://www.nsmsi.ir/article_21049_d512a1d74a06b06086ae7fef199c3b64.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بررسی اثر سولفوناسیون پلیمر پایه بر ویژگی های الکتروشیمیایی غشاهای نانوکامپوزیتی تبادل کاتیونی ناهمگن
مهسا
نعمتی
سید محسن
حسینی
سید سیاوش
مدائنی
پروانه
کرانیان
فاطمه
جدی
در این پژوهش غشاهای تبادل کاتیونی ناهمگن بر پایه پلی وینیل کلرید با استفاده از حلال تتراهیدروفوران و پودر ذرههای رزین تهیه شد. غشاهای مورد نظر با استفاده از روش قالب گیری محلول پلیمری ساخته شدند. در ابتدا اثر سولفوناسیون پلیمر پایه غشا و میزان غلظت آن در ساختار غشا، بر ویژگیهای الکتروشیمیایی غشاها مورد بررسی قرار گرفت. سپس نمونه بهینه با استفاده از نانو ذرههای اکسید آهن- نیکل، دوباره مورد اصلاح قرار گرفت. نتیجههای بهدست آمده نشان می دهد که افزایش میزان غلظت پلیمر سولفونه شده در ساختمان غشاها سبب افزایش میزان آب آن (از %4/29 به %1/35) و ظرفیت تبادل یونی (از 7/2 به 2/3) شده است. همچنین غشاهای تهیه شده عدد انتقالی و انتخاب پذیری مناسبی به ترتیب در بازهی 93% ـ 91% و 89% ـ 85% از خود نشان دادند. میزان شار یونی غشاها، با افزایش میزان غلظت پلیمر سولفونه شده (تا 80 درصد وزنی) روند افزایشی داشت و سپس با افزایش بیشتر میزان غلظت پلیمر سولفونه شده از 80 تا 100 درصد وزنی به آرامی کاهش یافت. مقاومت الکتریکی غشاها نیز با افزایش میزان غلظت پلیمر عامل دار شده در بدنه غشا به میزان %6/27 کاهش یافت. همچنین استفاده از نانو ذرههای آهن اکسید ـ نیکل در ساختار غشاها،سبب بهبود عملکرد آنها به صورت چشمگیری شد. غشاهای اصلاح شده نانو کامپوزیتی ویژگیهای جداسازی بهتری در مقایسه با نمونه اصلاح نشده از خود نشان دادند. مطالعهها صورت پذیرفته برای صنایع الکترو ـ غشایی بهویژه الکترودیالیز کاربری داشتهو میتواند برای بهبود و افزایش میزان عملکرد سامانهها مورد استفاده قرار گیرد.
غشای تبادل کاتیونی ناهمگن
ساخت/ اصلاح غشا
فعال سازی/سولفوناسیون پلیمر پایه
ویژگی های الکتروشیمیایی
نانو ذرههای اکسید آهن/ نیکل
2016
04
01
99
110
https://www.nsmsi.ir/article_21050_6dd480a292b43b31822b9d7466e5db2e.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بررسی اثرهای نانوذره های تیتانیم دیاکسید بر مقدار حفاظت در برابر پرتوهای فرابنفش در کرم های ضدآفتاب
محمود
پایه قدر
امیرحسین
ذولفقاری
سه نمونه تیتانیم دیاکسید تجاری موجود در بازار در اندازه نانو، به منظور استفاده در فرمولاسیون کر مهای ضدآفتاب و بررسی نقش آن در ویژگی های مرتبط با عملکرد ضدآفتاب، یعنی SPF، UVAPF و طول موج بحرانی(λc) انتخاب شد. سپس اندازه ذرههای این نمونه ها با روش اسپکتروسکوپی همبستگی فوتون تعیین و مشخص شد که با اندازه ی ذره های اعلام شده در برچسب آنها تفاوت زیادی دارد. درنتیجه با استفاده از روشهای آسیاب کردن و یکنواخت کردن در زمان های گوناگون، اندازه ذره های اولیه کوچک تر شد و از این ذره ها در فرمولاسیون مرجع استفاده شد. سپس ویژگی های عملکردی هر فرمولاسیون با روش های استاندارد تعیین شد. برای هر فرمولاسیون، دو پارامتر مهم شامل pH و غلظت تیتانیم دی اکسید در حالت های گوناگون و اثر این پارامترها بر عملکرد فرمولاسیون های کرم های ضدآفتاب مورد بررسی قرار گرفت. نتیجهها نشان می دهد که در بین روش های آماده سازی، استفاده از یکنواخت کنندهی فراصوت بهترین عملکرد (رساندن اندازه ی ذرهها به 6/142، 8/254 و 8/362 نانومتر برای هر نمونه در 15 دقیقه) و کم ترین زمان یکنواخت کردن (15 دقیقه) را برای تمام نمونه های تیتانیم دی اکسید دارد و از سه نمونه تیتانیم دی اکسید، نمونه ای که بدون اصلاح و یا پوشش است، ک مترین میزان تجمع ها را داشته و راحت تر از سایر نمونه ها کوچک تر شده است. به طور کلی فرمولاسیون های با کمترین مقدارهای اندازه ذره ها، بیشترین مقدار حفاظت در برابر آفتاب (SPF ) را فراهم کرد و مشخص است که میتوان با کمک تیتانیم دی اکسید به مقدارهای بالای SPF دست یافت.
کرم ضدآفتاب
تیتانیم دیاکسید
فناوری نانو
محافظ در برابر آفتاب (SPF)
UVAPF
طول موج بحرانی
2016
04
01
111
124
https://www.nsmsi.ir/article_21051_4b51d73a952e9378c774205dd3f9468e.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
مدلسازی ترمودینامیکی تعادل فازی هیدرات گازهای تبریدی با استفاده از معادله حالت PRSV2
محمدجواد
قنبری
غلامرضا
مرادی
در این مقاله توانایی معادله حالت مکعبی PRSV2 برای پیشبینی فشار تشکیل هیدرات مبردهای کلرودیفلورومتان (R22)، تریفلورومتان (R23)، دیفلورومتان (R32)، پنتافلورواتان(R125)، 2،1،1،1-تترافلورواتان (R134a)، 1،1-دیفلورواتان (R152a) و کربندیاکسید(R744) در دما و فشارهای گوناگون در آب خالص مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه فوگاسیته اجزا در فازهای مایع و بخار، از روش j-j با استفاده از معادله حالت PRSV2 بههمراه قانون اختلاط دو پارامتری مارگولس استفاده شده است. مدل ارایه شده برای فاز هیدرات براساس تساوی فوگاسیته آب در فازهای مایع و هیدرات میباشد. پارامترهای ثابت لانگمویر با استفاده از دادههای تجربی تعادل سهفازی بخار ـ مایع ـ هیدرات بهدست آمدهاند. برای بهینهسازی پارامترهای موجود در مدل از الگوریتم نلدر ـ مید استفاده شده است. توافق قابل قبولی بین فشارهای پیشبینی شده توسط این مدل و دادههای تجربی دیده شد. درصد میانگین خطای مطلق برای این مدل بین 24/0 درصد برای تریفلورومتان تا 34/1 درصد برای پنتافلورواتان میباشد.
مبردها
معادله حالت PRSV2
مدل ترمودینامیکی
هیدرات گازی
ثابت لانگمویر
2016
04
01
125
132
https://www.nsmsi.ir/article_21052_ee94a2e56f6e0b7b29d0d2e068498775.pdf
نشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران
NSMSI
1022-7768
1022-7768
1395
35
1
بررسی تأثیر پارامترهای مؤثر بر توزیع اندازه حباب ها در سلول فلوتاسیون مکانیکی با اصلاح روش آنالیز تصویری
ریحانه
مظاهر نسب
رحمان
احمدی
یکی از عاملهای مؤثر در بازدهی فرایند فلوتاسیون، توزیع ابعادی حبابها میباشد. توزیع اندازه حبابها بر سه مرحله برخورد، چسبیدن و جدایش ذره/ حباب مؤثر می باشد. در این پژوهش، توزیع اندزه حبابهای تولید شده در یک سلول فلوتاسیون مکانیکی آزمایشگاهی، با روش مستقیم آنالیز تصویری اندازهگیری شد. افزون بر اندازهگیری ابعاد، پارامترهای مؤثر بر توزیع اندازه حبابها شامل غلظت کف ساز، pHو دما نیز مورد بررسی قرار گرفتند. برای نمونهبرداری و عکسبرداری از حبابها، دستگاه نمایشگر حباب شامل محفظهی نمایش و لولهی نمونهگیر، ساخته شد. پس از عکس برداری از حبابها، تصویرها توسط نرم افزار Image J Ver. 1.44 پردازش شدند. برای کاهش تعداد حبابها در محفظه عکسبرداری و کمینه کردن همپوشانی آنها، قطر لولهی نمونهگیر تا حد امکان کوچک انتخاب شد. با پوشاندن وجه های جانبی محفظهی نمایش، از ورود نور به محفظه عکس برداری از طریق این صفحه ها جلوگیری شده و کیفیت تصویرها بهبود یافت. همچنین، با تنظیم عمق میدان عکس برداری و با استفاده از لنز مناسب، مشکل های موجود در مطالعه های پیشین مانند همپوشانی حبابها در تصویرها و خطای ناشی از پرسپکتیو برطرف شدند. به منظور کمینه کردن انحراف معیار اندازهگیری ابعاد حبابها، در هر آزمایش 200 عکس از حبابها گرفته شد و تعدادی از آنها به صورت تصادفی برای پردازش انتخاب شدند. بررسی اثر کف ساز بر توزیع اندازه حبابها نشان داد که با افزایش غلظت کف ساز ازppm 10 به ppm 60 قطر ساتر حبابها (d32) از 910 میکرون به 706 میکرون کاهش یافت. همچنین، نتیجه ها نشان داد که با افزایش مقدار pHاز 4 به 4/10، همزمان با افزایش مقدار مطلق پتانسیل زتا، d32 حبابها از 1020 میکرومتر به 754 میکرومتر کاهش یافت و منحنی توزیع اندازه حبابها به توزیع نرمال نزدیکتر شد. بررسی اثر دما بر توزیع ابعادی حبابها نشان دهنده افزایش قطر ساتر حبابها از 611 میکرومتر به 830 میکرومتر با افزایش دمای محلول از 10 درجه سلسیوس به 47 درجه سلسیوس می باشد.
فلوتاسیون مکانیکی
توزیع اندازه حباب
پارامترهای مؤثّر
نمایشگر حباب
پردازش تصویری
2016
04
01
133
146
https://www.nsmsi.ir/article_21053_d9a90a745d878cd3b749f7451bdf9fdc.pdf