جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Adsorption Properties of Nickel Using nZVI, D-nZVI and Diatomiteبررسی ویژگیهای جذب سطحی فلز نیکل با استفاده از سه جاذب nZVI، D-nZVI و کانی دیاتومه11118775FAعبدالرحیم فروتنتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 1111-14115احمد خدادادی دربانتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 1111-14115رسول صراف مأموریتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه نانومواد، صندوق پستی :143-14115یاسر کیانی نیاتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 1111-14115برهان رهنمای مقدمتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 1111-14115Journal Article20120527<em>In recent years, nano Zero valent iron (nZVI) have been used to remediate from polluted groundwater. However the application of nZVI has limitations such as particles agglomeration and filtration of nano particles. This research has been conducted to enhance the usability of nZVI by supporting with diatomite during synthesis. The characterization for nZVI particle and dolomite supported (D-nZVI) was performed using </em><em>XRD, SEM/EDAX, TEM, and BET-N<sub>2</sub>.</em><em>nZVI, D-nZVI and pure diatomite are used as adsorbents and nickel solution were applied as heavy metal adsorbents </em><em>to remove the aqueous Ni<sup>2+</sup> ions and varying factors including adsorbent dosage, solution pH, contact time,</em><em> and initial metal concentration have been investigated. The Langmuir and Freundlich adsorption </em><em>isotherm models over a wide initial concentration dosages were used in order to determine the adsorbents</em><em> adsorption capacity that results showed that D-nZVI has a higher adsorption capacity, and Also fitting the data using these models showed that the adsorption of all adsorbents are in good agreement with </em><em>the Langmuir model. The adsorption capacity of the above adsorbents were found, 66.67, 166.67, 13.16 mg/g,</em><em> respectively .The removal kinetics were modeled by pseudo first-order and pseudo second-order models and the results showed that removal of Ni<sup>2+</sup> by all adsorbents could be better expressed by pseudo second-order kinetics.</em><em>در سال های اخیراز نانوذره های آهن صفر ظرفیتی(</em><em>nZVI</em><em>) برای پاک سازی آبهای زیر زمینی استفاده شده است</em><em>؛ اما بهدلیل برخی از ویژگی ها، از جمله ناپایداری و </em><em>تجمع یافتگی، بازیابی و صاف کردن آنها، استفاده از آنها با محدودیت هایی رو به رو است. استفاده از کانی ها به عنوان بستر و پوشش آنها به وسیله نانوذره ها به عنوان راه حلی برای غلبه بر این محدودیت ها مطرح می باشد. در این پژوهش، </em><em>nZVI </em><em>بر روی بستر دیاتومه نشانده شده (</em><em>D-nZVI</em><em>) و قابلیت حذف فلز نیکل از محلول آبی با </em><em>nZVI </em><em>خالص و کانی دیاتومه مقایسه شده است. برای شناسایی مواد تهیه شده از آنالیز </em><em>SEM</em><em>، </em><em>XRD</em><em>، </em><em>EDAX</em><em>و </em><em>BET </em><em>استفاده شد. عامل های مؤثر بر جذب مانند </em><em>pH</em><em>، مقدار جاذب، مقدار غلظت اولیه فلز و زمان تماس بررسی شد. هم دماهای لانگمویر و فرندلیچ برای مشخص کردن پارامترهای جذب استفاده شدند که مدل لانگمویر تطابق بهتری نشان داد. در </em><em>pH </em><em>بهینه 7، ظرفیت جذب سه جاذب </em><em>nZVI</em><em>، و </em><em>D-nZVI</em><em> و کانی دیاتومه بهترتیب 67<sub>/</sub>66، 67<sub>/</sub>166 و 16<sub>/</sub>13 به دست آمد. برای بررسی سینتیک واکنش از مدل شبه مرتبه دوم استفاده شد که بر اساس آن دیاتومه کمترین میزان جذب و نرخ جذب اولیه را از خود نشان داد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18775_4a8d274b001566d5739a4808416a9bd0.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Synthesis and Characterization of V-SBA-16 Nanoporous and Its Application as a Catalyst for Direct Hydroxylation
of Benzene to Phenolتهیه و شناسایی نانومتخلخل V-SBA-16و کاربرد آن به عنوان کاتالیست در فرایند اکسایش مستقیم بنزن به فنل132018776FAمیلاد جورشعبانیتهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای علوم، دانشکده شیمیعلیرضا بدیعیتهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای علوم، دانشکده شیمینگار لشگریتهران، دانشگاه تهران، پردیس دانشکدههای علوم، دانشکده شیمیقدسی محمدی زیارانیتهران، دانشگاه الزهرا (س)، دانشکده شیمیJournal Article20150502<em>In this research, a V-SBA-16 catalyst was prepared using SBA-16 nanoporous material as a support and vanadium complex via a reflux method (V-SBA-16). The catalyst was characterized using N<sub>2</sub> adsorption–desorption isotherms, X-Ray Diffraction (XRD), Ultraviolet-visible spectroscopy, and transmission electron microscopy. Characterization results showed that the ordered nanoporous structure of the support was retained during the catalyst preparation and did not collapse. The efficiency of catalyst was evaluated for direct oxidation of benzene to phenol at different reaction temperatures (25, 60 and 90 °C). The higher yield and selectivity toward phenol were obtained of 16% and 60%, respectively, at 60 °C.</em><em>در این پژوهش، کاتالیست V-SBA-16 با استفاده از ماده نانومتخلخل SBA-16 به عنوان بستر و کمپلکس وانادیم طی فرایند بازروانی تهیه شد. کاتالیست تهیه شده با استفاده از فناوری های جذب و واجذب نیتروژن،پراش پرتو ایکس، پرتو سنجی فرابنفش ـ مرئی و میکروسکوپ الکترونی عبوری مورد شناسایی قرار گرفت. نتیجه های آنالیزها نشان داد که ساختار منظم نانومتخلخل بستر در طی فرایند تهیه کاتالیست حفظ شده و دچار فروپاشی نشده است. کارایی کاتالیست در فرایند اکسایش مستقیم بنزن به فنل با استفاده از عامل اکسندهی هیدروژن پراکسید در دماهای متفاوت واکنش (25، 60 و 90 درجه سلسیوس) مورد ارزیابی قرار گرفت. بالاترین راندمان فنل حدود 16% و با گزینش پذیری فنل 60% در دمای 60 درجه سلسیوس به دست آمد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18776_692d6e7ff9fd2c0623dbac8b9417b97a.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Optimization of Cathode Catalyst Layer in PEM Fuel Cellsبهینهسازی لایهی کاتالیست کاتدی در پیلهای سوختی غشای تبادل پروتون213018778FAعماد کوشکیتهران، دانشگاه علم و صنعت ایران، دانشکده مهندسی شیمی، صندوق پستی 13114 ـ 16846سوسن روشن ضمیرتهران، دانشگاه علم و صنعت ایران، پژوهشکده سبز، آزمایشگاه پیل سوختی، صندوق پستی 13114 ـ 16846Journal Article20120527<em>Thesluggish of Oxygen Reduction Reaction (ORR) kinetics at the cathode account </em><em>the majority of the voltage drop in H<sub>2</sub>-PEMFCs. As many limiting processes take place in the reaction</em><em> layer, it is important to model this layer. In this work, a two-dimensional steady state model for a PEM fuel cell cathode is described. All the components in the cathode such as the gas manifold, diffusion layer, micro-porous layer and the catalyst layer were modeled. Concentrations of gaseous components, liquid water saturation in the cathode catalyst layer and ionomer local potential calculated to solve the equations in MATLAB. After comparing the results of the model and experimental data, the design parameters include platinum loading, catalyst layer thickness and ionomer weight fraction was chosen to achieve maximum current density. The optimal values were 0.9 mg.cm<sup>-2</sup>, 15 µm and 55% for platinum loading, catalyst layer thickness and ionomer weight fraction at high voltage and 0.5 mg.cm<sup>-2</sup>, 30 µm and 45% at low voltage respectively.</em><em>واکنش احیای اکسیژن در سمت کاتد پیلهای سوختنی غشا تبادل پروتون واکنشی کند است و بیش تر تلفات به این بخش از پیل مربوط میشود. به علت فرایندهای محدودکننده بسیاری که در این لایه واکنش رخ میدهد، مدل کردن این لایه اهمیت به سزایی دارد</em><em>.</em><em> مدل ارایه شده مدلی دوبعدی ـ دوفازی است که در آن کانال عبوری جریان، لایهی نفوذ گازی، لایهی ماکروحفره ها و لایهی کاتالیست مدنظر قرار گرفته است. غلظت اجزای گازی، درصد اشباع آب مایع در طول کاتد و پتانسیل محلی یونومر در لایهی کاتالیست با استفاده از حل معادله های مربوطه توسط نرمافزار متلب (</em><em>Matlab</em><em>) در تمام نقاط محاسبه شده است. پس از مقایسهی نتیجه های به دست آمده از مدل و دادههای آزمایشگاهی، تأثیر پارامترهای طراحی شامل میزان بارگذاری پلاتین، ضخامت لایه کاتالیست و کسر وزنی یونومر، برای رسیدن به بیش ترین جریان تولیدی بررسی شد. در ولتاژهای بالا مقدارهای بهینه برای میزان بارگذاری پلاتین، ضخامت لایه کاتالیست و کسر وزنی یونومر به ترتیب </em><em>mg/cm<sup>2</sup></em><em> 9/0, </em><em>µm</em><em> 15 و 55% و در ولتاژهای پایین مقدارها به ترتیب </em><em>mg/cm<sup>2</sup></em><em>5/0,</em><em>µm</em><em> 30 و 45% وزنی گزارش شد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18778_3c70f5bd6a2e577987af28ae05e56af9.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Measurements of Benzoic Acid Diffusivity in γ-Al2O3-Water Nanofluids at Constant Temperatureاندازه گیری ضریب نفوذ بنزوئیک اسید در نانوسیال آب ـ گاما آلومینا در دمای ثابت313918781FAمنوچهر منوچهریان فردقوچان، دانشگاه مهندسی فناوریهای نوین قوچان، دنشکده مهندسی شیمی، صندوق پستی 67335 ـ 94771حسین بیکیقوچان، دانشگاه مهندسی فناوریهای نوین قوچان، دنشکده مهندسی شیمی، صندوق پستی 67335 ـ 94771Journal Article20150129<em>In this experimental study, molecular diffusion coefficient of benzoic acid in aqueous base γ-Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub>-Water nanofluids was measured by using very simple and inexpensive method. Nanofluids consisted of γ-Al<sub>2</sub>O<sub>3 </sub>nanoparticles which were suspended in deionized water as based fluid. Nanoparticles diameters were from 10 nm to 20 nm. The volumes ratios of nanoparticles have been used in experiments were 0.025% 0.05%, 0.1%, 0.2%, 0.4% and 0.8%. All of the experiments were performed at constant temperature in 20 <sup>o</sup>C. The results revealed that addition of γ-Al<sub>2</sub>O<sub>3</sub> nanoparticles to the based fluid did not have a significant effect on Benzoic acid diffusion in nanofluids.</em><em>در این مطالعه تجربی، اندازه گیری ضریب نفوذ مولکولی بنزوئیک اسید در نانوسیال ها پایه آبی دارای نانوذر ههای گاما آلومینا انجام شد. قطر نانوذرههای مورد استفاده بین nm 10 تا nm 20 بود. دامنه نسبت های حجمی نانوذره ها به کار گرفته شده از %025/0 تا %8/0 بود. آزمایش ها در دمای ثابت <sup>o </sup>C 20 انجام شد.نتیجه ها نشان دادند که نانوذره های گاما آلومینا بر نفوذ جرم در نانوسیال ها بی اثرند و هیچ گونه تغییر چشمگیری در ضریب نفوذ بنزوئیک اسید در نانوسیال های آب- گاما آلومینا نسبت به ضریب نفوذ آن در آب دیده نشد</em>https://www.nsmsi.ir/article_18781_94f4270cd06bf8bfd71f5aa0c51f3298.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Comparative Study of Kinetics and Isotherms of Biosorption of Nickel by Bacteria and, Red and Brown Algaeمقایسه مطالعه سینتیکی و همدمای جذب زیستی نیکل به وسیله باکتری و جلبکهای قرمز و قهوهای414818782FAسلمان احمدی اسب چینمازندران، بابلسر، دانشگاه مازندران، دانشکده علوم پایه، گروه زیست شناسی سلولی و مولکولی0000-0001-6079-1842Journal Article20140620<em>Biological</em><em> uptake of heavy metals is a very effective process for removing these pollutants from aqueous solutions is considered.</em><em>Algae</em><em> cell wall composition of cellulose and other materials such as agar, alginate and the metal ions play a key role in biosorption. Algae are of particular importance due to their low cost.</em><em> Mechanisms are involved in the uptake of metals by bacteria is very complex and depends on physicochemical reactions of metal ions in solution, and so are the locations of cellular uptake. </em><em>Microorganisms and</em><em> algae contribute to the cycle of inorganic substances in nature.</em><em>In</em><em> this study the biological uptake of nickel by </em><em>red algae Gracilaria</em><em>, brown algae Cystoseira, Fucus and Gram-positive bacteria Bacillus</em><em>, was studied.</em><em>Parameters</em><em> such as metal concentrations, pH, amount of algae, kinetic, and isotherms were studied in this experiment.</em><em> The maximum rates of metal uptake by algae Gracilaria, Cystoseira and Bacillus at pH=6</em><em> and Fucus on the pH is about 5. The maximum nickel sorption was attained about for Fucus, Gracilaria, Cystoseira, and Bacillus, 0.94, 0.68, 0.34 and 0.65 mg/L respectively. This study has shown nickel (II) uptakes, equilibrium time of about 400,350,300 and 120 minutes for, Gracilaria, Cystoseira, Fucus and Bacillus, respectively, and the adsorption equilibrium date was well described by Langmuir equation.</em><em>جذب زیستی فلزهای سنگین، یک فرایند بسیار مؤثر در حذف این آلاینده ها از محلول های آبی است.</em> <em>ترکیب های دیواره سلولی جلبکها دارای سلولز و همچنین مواد دیگری از جمله آلژینات و آگار است که نقش کلیدی در جذب زیستی کاتیون های فلزی بازی می کنند. جلبک ها به علت ارزان بودن از اهمیت ویژه ای برخوردارند. درحالی که سازوکارهایی که در جذب فلزها به وسیله باکتری ها دخالت دارند، بسیار پیچیده اند و وابستگی کامل به واکنش های فیزیکوشیمیایی یون فلزی در محلول، مکانهای جذب سلولی و غیره دارند. میکروارگانیسمها و جلبکها به چرخه مواد غیرآلی در طبیعت کمک می کنند.</em> <em>در این پژوهش جذب زیستی نیکل به وسیله جلبک قرمز گراسیلاریا، جلبک های قهوه ای فوکوس و سیستوسیرا و باکتری گرم مثبت باسیلوس، مورد مطالعه قرار گرفت. پارامترهایی مانند غلظت فلز، </em><em>pH ، زمان، همدما در این آزمایش مورد بررسی قرار گرفت. بیش ترین میزان جذب فلز به وسیله جلبک گراسیلاریا، سیستوسیرا و باسیلوس در</em> <em>pH حدود 6 و جلبک فوکوس در</em> <em>pH حدود 5 می باشد. بیشینه جذب در جاذب فوکوس حدود 9/0، گراسیلاریا 68/0، سیستوسیرا 34/0 و باسیلوس 65/0 میلی گرم بر لیتر است. مدت زمان تعادل در باکتری 120 دقیقه است در جلبک گراسیلاریا 400 دقیقه و در فوکوس 300 و سیستوسیرا حدود 350 دقیقه بوده است. داده های همدما به وسیله مدل لانگمویر توصیف شد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18782_3c5effd0e2a7b09d8d48799855b97045.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Biological Pretreatment of Refractory Gold Ore by the Fungus, Phanerochaete Chrysosporiumپیشفرآوری زیستی کانهی مقاوم طلا با استفاده از قارچ فانروکیت کرایسوسپوریوم495918783FAعلی عبداله نجف آبادیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 14115-1111محمود عبدالهیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 14115-1111احمد خدادادی دربانتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده فنی و مهندسی، گروه فرآوری مواد معدنی، صندوق پستی 14115-1111سید محمد موسوی بفروییتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژیJournal Article20150528<em>In this research, fungus </em>Phanerochaete chrysosporium<em> has been used to effectively reduce the gold adsorption ability of carbonaceous matter on one hand, and decompose metal sulfides on the other, to ultimately enhance the gold extraction. Two ranks of coal (ordinary and anthracite) were used as substitutes to investigate the ability of fungus to reduce the gold adsorption by carbonaceous matter. The results showed that the ability of anthracite coal in gold adsorbing is 5 times more than ability of ordinary one. </em>Phanerochaete chrysosporium<em> reduced the ability of anthracite by over 85% for a 21 days culturing period under processing in PBD (Potato Dextrose Broth) medium and 95% for the same period in MWB (Millet and Wheat Bran) medium. </em>Phanerochaete chrysosporium<em> has also ability to oxidize the sulfide existing in refractory gold ores. The pyrite initial weight decreased by 35% for pH equal 7 and 30% for pH equal 4 in 21 days of processing. Pretreatment was performed for Zarshouran refractory gold ore with different percentage of orpiment and gold. After a 14 days of processing, the amount of gold extraction by cyanidation of samples (1) (-2210</em><em> µm</em><em> fraction containing less orpiment than natural samples),(2) (similar to natural samples from the amount of orpiment point of view), and (3) (+2210</em><em> µm</em><em> fraction</em><em> containing enriched over 85% orpiment) increased to 30%, 25% and 1% respectively and sulfide mineral existing in samples (1) and (2) both decreased by over 50%. According to the results, </em>Phanerochaete chrysosporium<em> is a microorganism with high potential for oxidizing the sulfide minerals and neutralizing the carbonaceous matter existing in refractory gold ore simultaneously and totally, it has a high potential for increasing the gold recovery in cyanidation of refractory gold ore.</em><em>وجود ماده ی کربنی و کانی گوگردی از ویژگی های کانه ی مقاوم طلا است که باعث کاهش بازیابی طلا از این نوع کانه می شود. از دو نوع زغال (زغال معمولی و آنتراسیت) به عنوان جانشین مادهی کربنی موجود در کانهی مقاوم طلا به منظور بررسی قابلیت</em> فانروکیت کرایسوسپوریوم<em> برای کاهش توانایی مادهی کربنی در جذب طلا</em><em> استفاده شد. نتیجه ها نشان داد که ماده ی آنتراسیتی حدود 5 برابر بیش تر از زغال معمولی طلا جذب کرده است </em>فانروکیت کرایسوسپوریوم<em> توانایی آنتراسیت در جذب طلا را در دوره ی کشت 21 روزه و محیط کشت </em><em>PDB </em><em>(براث دکستروز سیبزمینی) تا حدود 85% و در محیط کشت </em><em>MWB </em><em>(ارزن و گندم) تا بیش از 95% کاهش داد. </em>فانروکیت کرایسوسپوریوم<em> همچنین توانایی اکسید کردن گوگرد موجود در کانه ی مقاوم طلا را داراست. برای بررسی تأثیر قارچ روی مواد گوگردی موجود در کانه ی مقاوم، از پیریت به عنوان نماینده ی آنها استفاده </em><em>شد. در مجموع، کانی پیریت در دوره ی کشت 21 روزه، در </em><em>pH </em><em>برابر 7، 35% وزنی و در </em><em>pH </em><em>برابر 4، 30% وزنی، اکسید شد. پیش فرآوری قارچی دوباره برای کانه ی مقاوم طلای زرشوران با درصدهای گوناگون اورپیمت و طلا انجام گرفت. پس از دوره ی 14 روزه ی کشت، میزان استخراج طلا با فرایند سیانوراسیون برای نمونه های (1) (</em><em>µm</em><em>2210- حاوی اورپیمنت کمتر نسبت به نمونه ی کانه مقاوم طلای زرشوران)، (2) (همانند نمونه ی کانه مقاوم</em><em> طلای زرشوران از نظر میزان اورپیمنت) و (3) (بخش </em><em>2210</em><em>µ</em><em>m</em><em>+ که تا بیش از 85% از اورپیمنت غنی است) به ترتیب 30%، 25% و 1% افزایش یافت و کانی گوگردی موجود نیز در نمونه های (1) و (2) بیش از 50% اکسید شد. نتیجه های آزمایشها نشان داد که</em> فانروکیت کرایسوسپوریوم <em>ریزموجودی موثر برای اکسید کردن کانی های گوگردی </em><em>و خنثی کردن مواد کربنی موجود در کانه ی مقاوم طلا به شکل همزمان بوده و در مجموع پتانسیل بالایی برای افزایش بازیابی طلا در عملیات سیانوراسیون آن کانسنگ دارد.</em>
https://www.nsmsi.ir/article_18783_f1514980ccf716c7ed842c5e019c9399.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Selection of Flotation reagents for Separation of Pyrolusite from Calciteانتخاب مواد شیمیایی فلوتاسیون برای جدایش پیرولوزیت از کلسیت617118788FAشیما رحیمیتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژیمهدی ایران نژادتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی0000-0002-5469-084Xاکبر مهدیلوتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژیJournal Article20150617<em>The flotation behavior of pyrolusite and calcite was investigated using oleic acid as an anionic collector and dodecylamine as a cationic collector. The results showed that using oleic acid the maximum flotation recovery of pyrolusite occurs at pH=9 due to the chemisorptions of oleate ions, while in the cationic flotation the physisorption of dodecylamine results in a maxima at pH=8. It was found that in the anionic flotation, copper sulfate (CuSO<sub>4</sub>.5H<sub>2</sub>O) acts as pyrolusite activator and calcite depressant agent. The best results were obtained using 1000 g/t copper sulfate in the presence of 10<sup>-4</sup> M oleic acid at pH=8. At these conditions the flotation recovery of pyrolusite and calcite are 83.6% and 38%, respectively. In the cationic flotation, sodium carbonate and calcium chloride depress the calcite flotation significantly. Using 10<sup>-4</sup> M sodium carbonate without a significant decrease in pyrolusite floatability the calcite flotation recovery reduces to 13.7 % at a pH of 7.5. At this pH, the use of 5×10<sup>-4 </sup>M calcium chloride with a slight decrease in pyrolusite floatability decreases the calcite flotation recovery from 57.2% to 10.8%. Thus, the cationic flotation using sodium carbonate as a depressant agent for calcite is suggested for separation of pyrolusite from calcite.</em><em>در این پژوهش، فلوتاسیون پیرولوزیت و کلسیت و امکان جدایش آنها از یکدیگر با کلکتورهای کاتیونی و آنیونی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه ها نشان داد که بیش ترین بازیابی فلوتاسیون پیرولوزیت با کلکتور آنیونی اولئیک اسید در 9=pH و بیش ترین بازیابی در فلوتاسیون کاتیونی توسط دودسیل آمین در 8=pH به دست می آید. آنالیز FT-IR نشان داد که در این شرایط جذب اولئیک اسید و دودسیل آمین در سطح پیرولوزیت به ترتیب از نوع شیمیایی و فیزیکی است. با بررسی مواد شیمیایی گوناگون مشخص شد که در فلوتاسیون آنیونی، مس سولفات مناسبترین ترکیب برای فعالسازی سطح پیرولوزیت و بازداشت کلسیت است. با استفاده از اولئیک اسید <sup>4-</sup>10 مولار و مصرف ppm برابر با 1000 مس سولفات بیش ترین مقدار بازیابی فلوتاسیون پیرولوزیت در 9</em><em>=</em><em>pH حدود 84 درصد به دست آمد. در این شرایط بازیابی کلسیت به حدود 38 درصد رسید. در فلوتاسیون کاتیونی، سدیم کربنات و کلسیم کلرید نقش مؤثری در بازداشت کلسیت بازی کردند. در حضور <sup>4-</sup>10 مولار سدیم کربنات و در</em><em>5<sub>/</sub>7</em><em>=</em><em>pH بازیابی کلسیت تا 7<sub>/</sub>13% کاهش مییافت، در حالیکه در این شرایط بازیابی پیرولوزیت 5<sub>/</sub>90% بود. همچنین در</em><em>5<sub>/</sub>7</em><em>=</em><em>pH با مصرف <sup>4-</sup>10×5 مولار کلسیم کلرید، بازیابی کلسیت به 8<sub> /</sub>10% کاهش یافته ولی بازیابی پیرولوزیت نیز اندکی کاهش یافته و به حدود 1<sub>/</sub>76 درصد رسید. بنابراین فلوتاسیون کاتیونی با استفاده از بازداشت کننده ی سدیم کربنات برای جدایش پیرولوزیت از کلسیت مناسب تر است.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18788_00bb3feb29ea11393d7dda4101241915.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Investigation of the Properties of Drilling Fluid Modified by Barite/Polyacrylamide Nanocompositeبررسی ویژگی های گل حفاری اصلاح شده با نانوکامپوزیت باریت/ پلی اکریل آمید738118792FAصمد صباغیشیراز، دانشگاه شیراز، دانشکده فناوریهای نوین، بخش نانو مهندسی شیمیپوریا رودباریشیراز، دانشگاه شیراز، پردیس بینالمللی، بخش نانومهندسی شیمیمهران صادق الوعدشیراز، دانشگاه شیراز، دانشکده فناوریهای نوین، بخش نانو مهندسی شیمیJournal Article20141201<em>Drilling mud plays an important role in drilling operations which affects both the quality of drilled well and efficiency of drilling operations. In this study, the effect of polyacrylamide and Barite/polyacrylamide nanocomposite additives has been investigated on the properties of drilling mud. The nanocomposite was produced through the solution polymerization method. The produced nanocomposite was added to the water based drilling mud (350 mL water with 10 g of bentonite) and its main properties including viscosity, fluid loss (invasion), and mud cake thickness were examined. Results showed that, adding nanocomposite caused reduction of fluid loss, decrease in mud cake thickness and increase in the viscosity of drilling fluid.</em><em>باتوجه به اینکه گل حفاری در کیفیت چاه حفر شده و همچنین بازدهی عملیات حفاری تأثیر گذار است، بنابراین نقش به سزایی در عملیات حفاری بازی می کند. بنابراین در این پژوهش، تأثیر افزودنی های پلی اکریل آمید و نانوکامپوزیت باریت/ پلی آکریل آمید بر روی ویژگی های گل حفاری مورد ارزیابی قرار گرفت، نانو کامپوزیت با روش پلیمریزاسیون محلول تولیدشد. نانوکامپوزیت تولیدی به گل حفاری پایه آبی (350 میلی لیتر آب به همراه 10 گرم بنتونیت) افزوده شده و ویژگی های گل حفاری شامل گرانروی، میزان هرزروی سیال و ضخامت اندود گل مورد آزمایش قرار گرفت. به طور کلی، نتیجه ها نشان می دهد که افزودنی نانوکامپوزیت باعث کاهش ضخامت اندود گل و هرزروی سیال و همچنین موجب افزایش گرانروی گل حفاری می شود</em>https://www.nsmsi.ir/article_18792_8002e11afee48127b5e5a41da8f511ef.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Effect of Nano Fluids on Thermal Properties of Thrmosyphon Reboilersتأثیراستفاده از نانو سیال در رفتار گرمایی جوش آورهای ترموسیفون عمودی838918793FAآدینه کاظمیتهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دانشکده فنی و مهندسی، گروه مهندسی شیمی، صندوق پستی 14515 ـ 775محمدرضا جعفری نصرتهران، پژوهشگاه صنعت نفتJournal Article20141122<em>In this paper the effect of nanofluids in a thermosiphon reboiler has been studied and simulate a thermosiphon available in the university of Manchester with the HTRI software package. It is revealed that how the performance and subcool length were influenced by using nanofluid applications. The result of this simulation shows the heat transfer coefficient increases by the increase of nanofluid concentration which leads to a decrease in heat transfer area and smaller equipment in its design. The subcool length is also decreased.</em><em>افزایش طول منطقه مایع متراکم در مبدل های ترموسیفونی و کاهش ضریب انتقال حرارت به همراه تغییر دما در لوله ها و در نهایت تشکیل رسوب از اصلی ترین مشکلات مبدل های ترموسیفونی است. یِکی از روش های موفق در حل این مشکل ها، استفاده از نانو سیال های مناسب است. در این مقاله به بررسی اثر استفاده از نانو سیال در این نوع سامانه های گرمایی پرداختهشده است و با استفاده از شبیه سازی یک مبدل ترموسیفونی با هندسه مشخص، تأثیر استفاده از نانو سیال بر عملکرد گرمایی و طول منطقه مایع متراکم موردمطالعه قرارگرفته است. نتیجه این مطالعه به خوبی نشان می دهد که چگونه ضریب انتقال گرما با افزایش غلظت نانو سیال افزایش یافته و سرانجام، افزون بر کاهش سطح انتقال گرمای لازم و کوچکتر شدن اندازه مبدل، طول منطقه مایع متراکم نیز کاهش داده می شود.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18793_a76a8191730b9dfded243af8a4994f29.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776834320151023Performance Evaluation of the Hybrid System of Domestic Solar Water Heater /Desalination Systemارزیابی عملکرد سامانه ترکیبی آب گرمکن/آب شیرینکن خورشیدی خانگی9110218794FAمحمد ضامنکرج، مجتمع تحقیقاتی جهاد دانشگاهی، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایرانناصر رضاخانیکرج، مجتمع تحقیقاتی جهاد دانشگاهی، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایرانمهدیه رجبیکرج، مجتمع تحقیقاتی جهاد دانشگاهی، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایرانمیرعلی اصغر زینالی دانالوکرج، مجتمع تحقیقاتی جهاد دانشگاهی، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایرانJournal Article20140426<em>The use of desalination is one of the ways to deal with the water crisis. Humidification-Dehumidification ( HD) of air process is one of the small scale desalination method witch is in the special attention nowadays. In this paper a new design for hybrid domestic solar water heater/ desalination unit is presented. That designed to supply drinking water and hot water for a domestic user in remote and desert areas. After reviewing various combinations of these two devices and choosing the best option, the hybrid system was constructed in Iranian Research and Development Center for Chemical Industries (IRDCI). The necessary tests were carried out and various parameters which are affecting the performance of unit such as water flow rate of the condenser, water temperature interval and solar radiation were tested. By using four solar collector with 8 m<sup>2</sup> surface area, this device be able to produce about 20 liters of fresh water and at least 250 liters of hot water. Since output of the brackish water is used as hot water, it reduces the waste water in desalination unit that may be result in zero discharge of waste water in some days. So in addition to providing heating by the use of solar energy, water saving will be accessible for the consumer.</em><em>استفاده از آبشیرینکنها یکی از راهحلهای مقابله با بحران آب در کشور میباشد. روش رطوبتزنی- رطوبتزدایی هوا یا به اختصار </em><em>HD</em><em>، یکی از روشهای نمک زدایی از آبهای شور در ظرفیت های پایین است که طی سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله طرحی برای ترکیب آبشیرینکن </em><em>HD</em><em> خورشیدی با آب گرم کن خورشیدی خانگی ارایه شده است. این دستگاه در مقیاس خانگی و برای تأمین همزمان آب شرب و آب گرم مصرفی یک خانوار طراحی شده و برای مناطق دورافتاده و کمجمعیت کویری گزینهای مناسب میباشد. پس از بررسی ترکیب های گوناگون این دو دستگاه و انتخاب و ارزیابی فرایند نهایی، ساخت دستگاه ترکیبی در پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران انجام شد و آزمایشهای لازم بر روی آن صورت گرفت. پارامترهای گوناگون و مؤثّر در عملکرد دستگاه مانند شدت جریان ورودی به کندانسور، محدوده دمایی عملکرد آب شیرینکن و میزان تابش دریافتی خورشید مورد بررسی قرار گرفت. این دستگاه با توجه به شرایط تابش خورشید در کرج در ماه های بهار و تابستان مورد ارزیابی قرار گرفت که بر این اساس با استفاده از 4 عدد کلکتور خورشیدی می تواند روزانه تا 20 لیتر آب شیرین و حدود 250 لیتر آب گرم تولید کند. با توجه به اینکه در فرایند طراحی شده آب شور خروجی از آب شیرین کن به عنوان آب گرم مصرفی مورد استفاده قرار می گیرد، درنتیجه میزان استفاده از آب گرم توسط مصرف کننده دورریز آب دستگاه کاهش می یابد که بر اساس طراحی صورت گرفته می تواند در برخی روزها به صفر برسد. بنابراین افزون بر به کارگیری انرژی خورشید در تأمین گرمای مورد نیاز، صرفهجویی مناسبی در مصرف آب صورت می گیرد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_18794_f027e47cd838cf2292ebfc672815aad8.pdf