جهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823The Investigation of Influence of Mineral Fillers on Mechanical and Viscosity of Modified Sulfurبررسی تأثیر پرکنندههای معدنی بر ویژگی های مکانیکی و گرانروی گوگرد اصلاح شده11011537FAنرمین بهرامی آدهکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)میترا مهتدی حقیقیکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)ناهید محمد حسینیکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)آزاده پاپنکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)فاطمه خرم جاهکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)هادی خانیکرج، پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی)Journal Article20130131The use of sulfur widely recommended in the construction industry due to<em> its low price and having specific characteristics such as adhesion and anti-corrosion properties. However,</em> medication of chemical and mechanical characteristics of sulfur by reaction with modifiers and mixing with mineral powders is necessary. In this research, modified sulfur was prepared by reaction of molten sulfur with olefinic additive. Then it was mixed with various amounts of silica, mica and talc fillers to make composite samples. These samples were then tested for tensile, flexural and compressive strength. The test results show that<em> the maximum</em><em> flexural and compressive strength of the composite samples obtained with 10% talc and highest tensile strength obtained with samples containing 12% mica. Furthermore, addition of silica powder caused a significant increase in the viscosity of the modified sulfur.</em><em>استفاده از پودر گوگرد به دلیل قیمت پایین و دارا بودن ویژگیهای خاصی از جمله خاصیت </em><em>چسبانندگی و ضد خوردگی، به طور گستردها ی در صنایع ساختمانی توصیه شده است اما اصلاح گوگرد و بهبود ویژگی های شیمیایی و مکانیکی آن از روش واکنش با اصلاح کننده ها و اختلاط با پودرهای معدنی ضرورت دارد.در این پژوهش ابتدا، گوگرد اصلاح شده از واکنش گوگرد مذاب با افزودنی اولفینی تهیه شد. سپس از اختلاط آن با درصدهای گوناگون از پرکننده (فیلر) های سیلیس، میکا و تالک، نمونه های چندسازه (کامپوزیت) ساخته شد. نمونه ها تحت آزمون های مکانیکی کششی، خمشی و فشاری قرار گرفتند. بررسی نتیجه های آزمون ها نشان داد بیشترین مقاومت خمشی و فشاری با نمونه های چندسازه دارای 10 درصد تالک و مقاومت کششی با نمونهه ای دارای 12درصد میکا ایجاد می شود. همچنین مشخص شد افزودن پودر سیلیس باعث افزایش چشمگیر گرانروی گوگرد اصلاح شده می شود.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11537_33a771c0984749e40b1ec7044b2f6595.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Effect of Microwave Irradiation on Physicochemical Properties of Ilmenite Surfaceبررسی اثر میکروویو بر روی ویژگی های فیزیکوشیمیایی سطح ایلمنیت111911541FAامید سلمانی نوریتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژیمهدی ایران نژادتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی0000-0002-5469-084Xاکبر مهدیلوتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژیسالار علیزادهتهران، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشکده مهندسی معدن و متالورژیJournal Article20131005<em>In this research, the microwave energy was used to modify the physicochemical properties of ilmenite surface for improvement of ilmenite floatability. The XPS analysis showed that microwave irradiation oxidizes the Fe<sup>2+</sup> ions to Fe<sup>3+</sup> ones; and the relative content of Fe<sup>3+</sup> on the surface of ilmenite increases from 48.5% to 66%. This oxidation process decreases the ilmenite zeta potential; as its PZC (Point of Zero Charge) was changed from pH=5.4 to pH=3.0. The increase of Fe<sup>3+</sup> ions increases the chemisorption of oleate ions on the surface of ilmenite; and results in the formation of more insoluble ferric iron oleate. The maximum adsorption of oleate ions occurs at a pH range of 6-7. After microwave irradiation the measured contact angle of ilmenite increases from 91 to 96 degrees. After oleate adsorption, the surface zeta potential of non-irradiated and irradiated ilmenite is obtained -66.3 mV and -78.1 mV, respectively. Thus, the changes in the physicochemical properties of ilmenite occurred by microwave irradiation improves the hydrophobicity and floatability of ilmenite in a wide pH range.</em><em>در این پژوهش از انرژی میکروویو برای اصلاح ویژگ یهای فیزیکوشیمیایی سطح ایلمنیت و بهبود قابلیت شناورسازی آن استفاده شد. نتیجه های آنالیز </em><em>XPS </em><em>نشان داد که پس از تابش میکروویو در اثر اکسایش </em><em>Fe<sup>2+</sup></em><em> به </em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em> میزان یونهای </em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em>از 5<sub>/</sub>48 درصد به 66 درصد افزایش یافت. در اثر این فرایند، اکسایش پتانسیل زتای سطح ایلمنیت کاهش یافت؛ به طوری که نقطه ایزوالکتریک آن از 4<sub>/</sub>5</em><em>pH</em><em>=</em><em> به 0<sub>/</sub>3</em><em>pH</em><em>=</em><em> تغییر پیدا کرد. افزایش میزان یونهای</em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em> در سطح، باعث افزایش میزان جذب یون های اولئات و در نتیجه تشکیل اولئات آهن فریک پایدار می شد. بیشترین مقدار جذب اولئات در 7-6</em><em>pH</em><em>=</em><em> اتفاق افتاد که در اثر آن زاویه تماس ایلمنیت پس از تابش میکروویو از 0<sub>/</sub>74 درجه به 8<sub>/</sub>78 درجه افزایش می یافت. پس از جذب اولئات پتانسیل زتا نیز برای ایلمنیت پیش و پس از تابش به ترتیب 3<sub>/</sub>66- و 1<sub>/</sub>78- میلی ولت به دست آمد. بنابراین تغییر ویژگی های فیزیکوشیمیایی صورت گرفته پس از تابش میکروویو در سطح ایلمنیت منجر به افزایش آب گریزی و سرانجام افزایش قابلیت شناورسازی ایلمنیت در بازه ی گستره ای از </em><em>pH</em><em> شد.</em><em>در این پژوهش از انرژی میکروویو برای اصلاح ویژگیهای فیزیکوشیمیایی سطح ایلمنیت و بهبود قابلیت شناورسازی آن استفاده شد. نتیجه های آنالیز </em><em>XPS</em><em>نشان داد که پس از تابش میکروویو در اثر اکسایش </em><em>Fe<sup>2+</sup></em><em> به </em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em>میزان یونهای </em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em>از 5<sub>/</sub>48 درصد به 66 درصد افزایش یافت. در اثر این فرایند، اکسایش پتانسیل زتای سطح ایلمنیت کاهش یافت؛ به طوری که نقطه ایزوالکتریک آن از 4<sub>/</sub>5</em><em>pH</em><em>=</em><em> به 0<sub>/</sub>3</em><em>pH</em><em>=</em><em> تغییر پیدا کرد. افزایش میزان یون های</em><em>Fe<sup>3+</sup></em><em> در سطح، باعث افزایش میزان جذب یونهای اولئات و در نتیجه تشکیل اولئات آهن فریک پایدار می شد. بیشترین مقدار جذب اولئات در 7-6</em><em>pH</em><em>=</em><em> اتفاق افتاد که در اثر آن زاویه تماس ایلمنیت پس از تابش میکروویو از 0<sub>/</sub>74 درجه به 8<sub>/</sub>78 درجه افزایش می یافت. پس از جذب اولئات پتانسیل زتا نیز برای ایلمنیت پیش و پس از تابش به ترتیب 3<sub>/</sub>66- و 1<sub>/</sub>78- میلی ولت به دست آمد. بنابراین تغییر ویژگی های فیزیکوشیمیایی صورت گرفته پس از تابش میکروویو در سطح ایلمنیت منجر به افزایش آبگریزی و سرانجام افزایش قابلیت شناورسازی ایلمنیت در بازهی گستره ای از </em><em>pH</em><em> شد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11541_ad44f8c7144ad48e1c80514a3151dd36.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Investigation of Loading and Controlled Release of a Anti Arrhythmic Drug in a Metal Organic Frameworkبررسی بارگذاری و رهایش کنترل شده یک داروی ضد آریتمی قلبی در یک چارچوب فلز ـ آلی212511542FAمرضیه امیدیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژیسید عباس شجاع الساداتیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژیعلی مرسلیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم، گروه شیمیJournal Article20130302<em>New drug delivery systems are considered as a destructive technology in diagnosis and treatment of disease. Metal Organic Frameworks (MOFs), as a relatively new crystalline nano porous material family have demonstrated promising horizon in drug delivery field due to their unique properties, such as high pore volume, and regular porosity, and the presence of tunable organic linkers within the framework which allow modulation of the pore sizes. This study investigates the potential of an anionic structure belongs to this family in absorption and delivery of a cationic antiarrhythmic drug, Procainamide hydrochloride. Procainamide hydrochloride has a short half-life in vivo and must be dosed every 3-4 hours. Therefore, it is an ideal candidate for controlled release administration. For this initial study, an anionic metal-organic framework formulated as {Zn<sub>3</sub>(Benzenedicarboxilate)<sub>4</sub>Dimethylammomium<sub>2</sub>.8Dimethylformamide} was chosen. This structure has a thermal stability (decomposition point is above 300<sup>◦</sup>C), and regular porosity. Cationic drug was introduced in to the pores through a cationic exchange process with dimethyl ammonium cations. Maximum loading (7.36%) was achieved after one week. Steady drug release was observed after 24 hours; and more than 70% drug release was obtained after 72 hours.</em><em>سامانههای دارورسانی نوین، فناوری دگرگونسازی در امر تشخیص و درمان بیماریه امیباشند.دستهی جدیدی از ترکیبهای نانومتخلخل بلوری به نام چارچوبهای فلز </em><em>ـ</em><em>آلی به دلیل ویژگیه ای منحصربهفرد خود </em><em>همچون تخلخل زیاد و منظم، و حضور گروههای آلی قابلتغییر در چارچوب که تنظیم اندازهی حفرهها را ممکن میسازند، افق امیدبخشی در دارو رسانی نشان دادند. در این پژوهش،پتانسیل یک ساختارآنیونی متعلق به این خانواده در جذب و رسانش داروی کاتیونی قلبی پروکاینامیدهیدروکلرید بررسی شده است. این دارو نیمه عمر کوتاهی در بدن داشته و باید هر 3 تا 4 ساعت مصرف شود. بنابراین، انتخابی مناسب به منظور بررسی رهایش کنترل شدهی دارو است. در این مطالعهی اولیه، چارچوب فلز ـ آلی با فرمول </em><em>{Zn<sub>3</sub>(Benzenedicarboxilate)<sub>4</sub>Dimethylammomium<sub>2</sub>.8Dimethylformamide}</em><em> انتخاب شد. این چارچوب آنیونی ساختاری پایدار(دمای متلاشی شدن بالاتر از 300 درجه سلسیوس) و متخلخل دارد. کاتیونهای آمونیوم دی متیل حبس شده درون حفرهها طی یک فرایند آهستهی تبادل یون با مولکولهای دارو تعویض شدند. آزمایشهای انجامشده نشان دهنده آن است که پس از گذشت یک هفته 36<sub>/</sub>7% دارو در ساختار بارگذاری شد. هم چنین، رهایش پیوستهی دارو در 24 ساعت ابتدایی آزمایش رهایش، و آزادسازی بیش از 70 درصد دارو پس از گذشت 72 ساعت به دست آمد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11542_a099c263b630d16defbf2490ef732106.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Effect of Formulation Parameters on Skin Flux of Demopressin Microemulsionتأثیر متغیرهای فرمول بندی بر عبورپوستی میکرو امولسیون دسموپرسین استات273211544FAآرزو سروش نیاتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژیفریبا گنجیتهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده مهندسی شیمی، گروه بیوتکنولوژیسید مجتبی تقی زادهتهران، پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران، پژوهشکده علوم، گروه سامانههای نوین داروسازیJournal Article20130727<em>Transdermal drug delivery systems are considered in recent years as a promising alternative to oral delivery and hypodermic injections.The present work reports on the development of water-in-oil (w/o) emulsions for the transdermal administration of desmopressin acetate. Microemulsion components included: Tween80 and Span80 (surfactants), 1-decanol (co-surfactant), and isopropyl myristate (oil phase). The effects of formulation components, hydrophilic-lipophilic balance (HLB,7-9 ), ratio of surfactants and co-surfactant mixture to oil phase (S<sub>mix</sub>/oil,5:5-7:3) and ratio of surfactants to co-surfactant (S/Cs, 2:1- 5:1) on skin flux was evaluated using Design-Expert software 7.0.0. It was concluded that skin flux was increased when S/Cs and S<sub>mix</sub>/oil were decreased and by increasing HLB skin flux enhanced. The following optimized formulation was obtained by the software: HLB = 8, S/Cs = 3, and S<sub>mix</sub>/oil = 5.46. Stability and skin permeation of optimized formulation was measured. Based on the results of this research, by reducing the viscosity and increasing the system polarity, drug skin flux of microemulsion increases. Studies of skin permeation show that transdermal drug delivery of large-molecule drugs because of small dimensions and ingredients that act as skin enhancers are possible.</em><em>سامانه های دارو رسانی تراپوستی در سالهای اخیر به عنوان یک جایگزین مناسب برای سامانه های دارو رسانی خوراکی و تزریقی مورد توجه فراوان قرار گرفته اند.</em><em>هدف از این پژوهش تهیه سامانه تراپوستی میکروامولسیونی دسموپرسین استات و بررسی تاثیر ترکیب فرمولبندی برشدت عبور پوستیاین دارو است. اجزای میکروامولسیونها شامل: ترکیب تویین80 و اسپن80 بهعنوان مواد فعال سطحی، 1- دکانول به عنوان کمک فعال سطحی و ایزوپروپیل مایریستات بهعنوان فاز روغنی هستند. با تعیین متغیرهای مستقل </em><em>HLB</em><em> بین 7 تا 9، </em><em>S/Cs</em><em> بین 2:1 تا 5:1 و</em><em>S<sub>mix</sub>/Oil</em><em> بین5:5 تا 7:3، فرمول بندی های مورد نیاز توسط نرم افزار</em><em>7.0.0 Design-Expert</em><em> مشخص شد و پایداری وعبور پوستی آنها بررسی شد. نتیجه های آزمون عبور پوستی نشان داد که با کاهش </em><em>S/Cs</em><em> و </em><em>S<sub>mix</sub>/Oil</em><em> مقدار شدت عبور پوستی و با افزایش </em><em>HLB</em><em> میزان شدت عبور پوستی افزایش می یابد. </em><em>میکرو امولسیون بهینه ارایه شده توسط نرم افزار دارای 8= </em><em>HLB</em><em>، 1: 01<sub>/</sub>3 =</em><em>S/Cs</em><em> و 54<sub>/</sub>4: 46<sub>/</sub>5= </em><em>S<sub>mix</sub>/Oil</em><em> است. سپس پایداری ترکیب بهینه</em><em>، مقدار داروی آزاد شده و شدت عبور پوستی آن اندازه گیری شد. </em><em>با توجه به نتیجه های این پژوهش با کاهش گرانروی و افزایش قطبیت سامانه شدت عبور پوستی دارو از میکرو امولسیونها افزایش مییابد. مطالعه های عبور پوستی نشان داد که میکرو امولسیونها با داشتن ابعاد ریز و مواد تشکیل دهندهای که به عنوان افزاینده نفوذ پوستی عمل مینمایند عبور پوستی داروهای درشت مولکول را امکان ذیر می نمایند.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11544_48b48e43f922cc04e0984305c912a06b.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Optimization of Ultrasonic Preparation and the Study of the Swelling of Superabsorbent with Methylene bis Acryl Amidبهینه سازی تهیه فراصوتی و بررسی تورمژل ابرجاذب با شبکه ساز متیلنبیس آکریلآمید333911545FAرجبعلی ابراهیمیتاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، گروه شیمیسید جلال حسینیتهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، گروه شیمیصدف لباسچیتاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، گروه شیمیJournal Article20130302<em>The superabsorbent was obtained from </em><em>acrylic monomers and cross linker. Ultrasound was irradiated from a probe and bath system. The present work investigated the parameters of solvent, ionic strength, pH, acoustic power and pulse. The results show that increasing glycerol in the solution changes the viscosity of the reaction for the better and increases the reaction rate. Another major finding was that increasing ultrasonic power and pulse hastens the reaction. This is due to more cavitations and production of more radicals. These findings provide a better understanding of hydrogel synthesis and enable us to control the pertinent parameters.To study the swelling behavior of obtained hydrogels, the related experiments were performed in different pH. Results showed that ultrasonic acrylic hydrogel are sensitive to pH. Therefore, these hydro gels are capable for fast drug absorption and release according to the high porous structure and swelling control by these parameters.</em><em>در این پژوهش، در محیط دوتایی گلیسرین/آب و دمای بدن، ابرجاذب، از منومرهای آکریلی و عامل شبکه ساز</em><em>به دست آمد.</em><em> از کاوشگر و حمام فراصوت به عنوان منبع تابش استفاده شد. نتیجه های مربوط به اثر حلال، قدرت یونی،</em><em>pH</em><em>، توان و چرخه فراصوت موردتجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتیجه های پژوهش نشان داد که با تغییرمحیط واکنش،گرانروی تغییر کرده و سرعت واکنش تشکیل تغییرچشمگیری میکند. با افزایش توان صوتی و چرخه فراصوت، واکنش سریعترانجام می شود چراکه این امرحفره سازی زیادتر و تولید رادیکال بیشتر از این راه را به دنبال دارد. این بررسی نقش پارامترهای مؤثر بر فرایند پلیمری شدن ابرجاذب را نمایان ساخته و کنترل آنها را در آزمایشگاه و صنعت امکان پذیرمی سازد. برای بررسی اثرات تورمی ابرجاذب به دست آمده از فراصوت، آزمایش های مربوط به آن</em><em>pH</em><em>های گوناگون انجام شد. نتیجه های بررسیها نشان دادکه ابرجاذب آکریلی به دست آمده، </em><em>حساسیت بالایی به</em><em>pH</em><em> داشته و با توجه به ساختار با تخلخل بالا وقابلیت کنترل تورم بااین پارامترها، می توانازاین ژلهای حساس درجذب ورهایش سریع داروها بهره برد.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11545_1ea4f4ff1472c34e095df4ea7ead9440.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Calculation the Structural Parameters and Electronic Charge Distribution of TaB2 Compound Using Pseudo-Potential Methodمحاسبه ی پارامترهای ساختاری و چگالی ابر الکترونی ترکیب TaB2با استفاده از روش شبه پتانسیل414611546FAمریم مسعودیاهواز، دانشگاه پیام نور واحد اهواز، گروه فیزیکحمدالله صالحیاهواز، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم، گروه فیزیکJournal Article20120501<em>In this paper, the structural parameters and electronic charge distributionof TaB<sub>2</sub> compound have been calculated and investigated in hexagonal phase with p6/mmm space group. The calculations have been performed with ultra-soft pseudo-potential in the frame work of Density Functional Theory (DFT) by using the plane waves (pw) method that implemented in Quantum Espresso package. In this method, the Generalized Gradient Approximation has been used for exchange-correlation energy. With respect to high quantity of bulk modulus and low quantity of the volume and linear compressibility it's being understood that this compound has a very hard structure. The figure of electronic density distribution indicates a covalent bond between Ta and B atoms also between two neighbor B atoms. The obtained results from this research have good accord with experimental results and other works.</em><em>:</em><em>در این پژوهش چگالی ابر الکترونی ترکیب </em><em>TaB<sub>2</sub></em><em>درفاز هگزاگونال با گروه فضایی </em><em>P6/mmm </em><em>محاسبه شده و ویژگی های ساختاری آن مورد بررسی قرار گرفته است. محاسبه ها با استفاده از روش امواج تخت با شبه پتانسیل فوق نرم </em><em>در چارچوب نظریهی تابعی چگالی با نرم افزار کوانتوم اسپرسو انجام شده است. در این روش برای انرژی همبستگی ـ تبادلی از تقریب شیب تعمیم یافته </em><em>GGA(PBE) </em><em>استفاده شده است. با توجه به مقدار زیاد مدول حجمی و</em><em> مقدار کم تراکم پذیریهای خطی و حجمی دریافت میشود که این ترکیب دارای سختی زیادی میباشد. نمودار چگالی ابر الکترونی نشان دهنده ی پیوند کوالانسی بین اتم های</em><em>Ta</em><em>و </em><em>B</em><em>، همچنین بین دو اتم </em><em>B </em><em>مجاور است. نتیجه های </em><em>به دست آمده در کار حاضر سازگاری خوبی با نتیجههای تجربی و کارهای دیگران دارند.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11546_cb9d27deaeaafa933c976fcca0c8af99.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823New Mixing Rule for Predicting Surface Tension of Mixturesارایه قانون اختلاط جدید برای پیشبینی کشش سطحی مخلوط ها475311547FAبهروز میرزاییاردبیل، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده فنی مهندسی، گروه مهندسی شیمیJournal Article20110207<em>In this paper, a new mixing rule for predicting the surface tension of liquid mixtures is presented. The resulting equation is provided by a combination of Gibbs- Vollmer relation and NRTL activity coefficient model. The proposed model accurately predicts the surface tension of aqueous and non-aqueous solutions in a wide range of concentration. In order to evaluate the ability of this model, several surface tension of binary liquid systems were measured tensiometer (Kruss K20 Easy Dyne). The experimental data available in the literature also were used to prove the accuracy of the model. The results showed that the proposed model can predict accurately the experimental data in a wide range of concentration. Data of non-aqueous solutions were predicted with high precision as absolute average error of less than 1% was achieved for most of these systems. For aqueous systems with a high degree of non-ideality the deviation from experimental data is higher than other systems (up to 10%).</em><em> This error occurred because the molecules with strong hydrogen bonds that can form a complex non-ideal mixture, even the use of accurate activity coefficient model could not eliminate completely the error. However, the model predictions are satisfactory and acceptable.</em><em>در این مقاله، یک قانون اختلاط جدید برای پیش بینی کشش سطحی مخلوطهای مایع ارایه شده است. معادله ارایه شده ترکیبی از معادله گیبس ـ ولمر با مدل ضریب فعالیت</em><em>NRTL</em><em> میباشد. مدل ارایه شده میتواند کشش سطحی انواع گوناگونی از محلولهای آبی و غیرآبی را در بازهیگستردهای از غلظت پیشگویی نماید. در این کار برای بررسی توانایی مدل، کشش سطحی چندین سامانه دو جزئی مایع بهطور آزمایشگاهی با استفاده از دستگاه تانسیومتر مدل </em><em>Kruss K20 Easy Dyne</em><em> اندازه گیری شد. همچنین از دادههای آزمایشگاهی موجود در مقاله ها نیز برای ارزیابی قابلیت مدل، استفاده شد. نتیجه ها نشان دادند که مدل ارایه شده با دقت قابل قبولی می تواند دادههای آزمایشگاهی مربوط به انواع محلولها را در بازهی گستردهای از غلظت اجزا پوشش دهد. به طوری کهپیش بینی دادههای مربوط به محلولهای غیر آبی از دقت بالایی برخوردار بوده و خطای متوسط مطلق برای بیشتر این سامانه ها کمتر از 1 درصد به دست آمد. برای سامانه های آبیبا درجه غیر ایده آلیزیاد، انحراف از داده های آزمایشگاهی نسبت به دیگرسامانه ها بیشتر بوده است (بیشینه 10 درصد). علت این خطا وجود مولکول هایی با پیوند هیدروژنی قوی است که یکسامانه غیرایدهآل پیچیده تشکیل میدهند و حتی بهکارگیری مدل ضریبفعالیت دقیق نمی تواند از ایجاد این خطا جلوگیری کند. با این حال میتوان پیش بینی مدل حاضر را رضایت بخش و قابل قبول توصیف نمود.</em>https://www.nsmsi.ir/article_11547_c144e61644fd472f05c6090cadfc328f.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Comparison of Performance of Three Kinds Rotating Distributors in Bubbling Fluidized Bedمقایسه عملکرد سه نوع توزیع کننده چرخان گوناگون در بستر سیال حبابی556211548FAمحمودرضا رحیمییاسوج، دانشگاه یاسوج، گروه مهندسی شیمیهجیر کریمییاسوج، دانشگاه یاسوج، گروه مهندسی شیمیزهرا ضرغامی دهاقانییاسوج، دانشگاه یاسوج، گروه مهندسی شیمیJournal Article20130216<em>In the present study, a bubbling fluidized bed was constructed. Three kinds of rotating distributors with hexagonal, blade, and swirling configurations of holes have been studied. The analysis of the experimental data showed that rotational speed and input air velocity are the key parameters that influence the fluidization quality and its minimum velocity. Through the comparison of different configurations of rotating distributors in bubbling fluidized bed, it was observed that the blade configuration of holes has the best operation in terms of fluidization quality.</em><em>در این پژوهش، با ساخت دستگاه بستر سیال حبابی، سه نوع توزیع کننده چرخان با آرایش سوراخها به شکل شش ضلعی، پرهای، حلزونی بررسی شده اند. تحلیل دادههای تجربی به دست آمده از عملکرد سه نوع توزیع کننده نشان داد که سرعت چرخش و نرخ هوای ورودی از پارامترهای مؤثر بر کیفیت شناورسازی و کمینه سرعت آن می باشند. تجزیه و تحلیل انجام شده در این مقاله در قالب نتیجه های جدیدی ارایه شده است. مقایسه سه نوع توزیعکننده چرخان در بستر سیال نشان داد که توزیعکننده نوع پره ای بهترین عملکرد را از جهت کیفیت شناورسازی دارد</em>https://www.nsmsi.ir/article_11548_f742645428775f25056b9073cded3070.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Effect of Leachate Penetration on the Chemical and Physical Properties of MSW Landfill Soils (Case Study: Tonekabon Landfill)تأثیر نفوذ شیرابه بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک محل دفن زباله شهری (مطالعه موردی: محل دفن تنکابن)636911549FAداریوش یوسفی کبریابابل، دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، دانشکده عمران ـ محیط زیستمریم تقی زادهبابل، دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، دانشکده عمران ـ محیط زیستغلامرضا درویشیبابل، دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، دانشکده عمران ـ محیط زیستJournal Article20120531<em>In this research the contamination and concentration of various elements were studied by measuring chemical and biological parameters such as chloride and bicarbonate, BOD<sub>5</sub>, COD, pH, EC, TDS and metals (Cr, Cd, Pb, Zn, Fe, and Mn) in the leachate samples and also </em><em>moisture, chloride, </em><em>potassium, bicarbonate and</em><em> pH</em><em> in the various depth of landfill soil samples.The value of BOD<sub>5</sub>/COD was 0.35, this result shows that this site is old landfill and leachate is biodegradable. Due to composition of organic compounds of leachate in soil and production of organic acids and carbon dioxide, pH of soil initially reduces and liquid limit increases but plastic limit will not change much. As a result plastic range increases but in the depth of the soil more increase occurred.</em><em>در این پژوهش میزان آلودگی BOD<sub>5</sub> ،COD ، غلظت عنصرهای گوناگون معدنی با اندازه گیری پارامترهای گوناگون شیمیایی از جمله کلرید، بی کربنات، pH ،EC ،TDS و میزان فلزهای سنگین (Cr ، Cd ، Pb ، Zn ، Fe ، Mn) در نمونه های شیرابه و همچنین درصد رطوبت، بی کربنات، کلرید، پتاسیم و pH ناشی از تأثیر نفوذ شیرابه در عمقهای گوناگون خاکهای آلوده محل دفن زباله و خاکهای تمیز مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتیجه های به دست آمده از نسبت BOD<sub>5</sub> به COD برابر 35<sub>/</sub>0 نشان می دهد که شیرابه از نظر زیستی قابل تجزیه بوده و این محل در زمره ی محلهای دفن قدیمی به شمار می آید. تغییر pH خاک در عمق های گوناگون نشان می دهد که به علت تجزیه مواد آلی شیرابه در خاک و تولید ترکیب های اسیدهای آلی ضعیف و کربن دی اکسید مقدار آن در عمق ابتدا کاهش یافته و در نتیجه حد روانی افزایش می یابد ولی در میزان حد خمیری خاک تغییر چندانی به وجود نمی آورد و در نتیجه دامنه خمیری خاک افزایش می یابد ولی در عمق بیشتر مقدار آن افزایش می یابد.</em> https://www.nsmsi.ir/article_11549_befb7f9667cbbf8e3ffa90a060af8177.pdfجهاد دانشگاهی-پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایراننشریه شیمی و مهندسی شیمی ایران1022-776833220140823Selective Leaching of Hot Filter Cake Residue Produced by Zinc Plant with Sodium Hydroxideلیچینگ انتخابی روی از پسماند کیک گرم صافی کارخانه های تولید روی با سدیم هیدروکسید717711550FAوالح آقازادهتبریز، دانشگاه صنعتی سهند تبریز، دانشکده مهندسی معدن، گروه فرآوری مواد معدنیعبداله سمیعی بیرقتهران، جهاد دانشگاهی واحد صنعتی امیرکبیرمحمدهادی سرداریتبریز، دانشگاه صنعتی سهند تبریز، دانشکده مهندسی معدن، گروه فرآوری مواد معدنیJournal Article20130302<em>Hot Filter Cake (HFC) is one of the valuable residues in cathodic zinc producer factory</em><em> in</em><em>Iran that is</em><em>obtained in cobalt</em><em>removal form</em><em>zinc</em><em>ore</em><em>leaching</em><em>stage.</em><em>HFC</em><em>has</em><em>15-25% zinc, 0.5-1.5% Co, 3-8% Mn and some minor other elements. This cake is secondary source of these elements. In this investigation sodium hydroxide was used as selective leaching of zinc from HFC. At high sodium hydroxide concentration zinc ion dissolved as complex.</em><em>Effective parameters such as sodium hydroxide concentration, temperature, solid liquid ratio, agitation rate and particle size were studied on zinc recovery. Results showed that sodium hydroxide concentration and temperature has significant effect but particle size has minor effect of zinc recovery. Final results maximum zinc recovery obtained 95.66 percent in two stage leaching at temperature 95 <sup>0</sup>C, sodium hydroxide concentration 8 M, solid liquid ratio 1:10, agitation rate 850 rpm and particle size 38-75 micron.</em><em>یکی از پسماندهای با ارزش کارخانه های تولید روی کاتدی در ایران، کیک گرم صافی به دست آمده از مرحله حذف کبالت از واحد لیچینگ سنگ معدن روی میباشد. این کیک صافی دارای 25-15 درصد روی، 5<sub>/</sub>1-5<sub>/</sub>0 درصد کبالت، 8-3 درصد منگنز و مقدارهایی از سایر عناصر میباشد که میتوان آن را به عنوان منبع ثانویه برای استخراج این فلزها تلقی کرد. در این پژوهش، برای انحلال روی از کیک گرم صافی از لیچینگ انتخابی با سدیم هیدروکسید استفاده شد. روی در غلظت های بالای سدیم هیدروکسید با یون هیدروکسید کمپلکس تشکیل داده و به صورت </em><em> وارد محلول میشود. پارامترهای مؤثری همچون غلظت سدیم هیدروکسید، دما، نسبت جامد به محلول، سرعت هم زدن و دانه بندی کیک بر انحلال روی از کیک گرم صافی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه های آزمایشها نشان داد دما و غلظت سدیم هیدروکسید تأثیر چشمگیر و اندازه های ذرهها در بازه اندازه های مورد بررسی تأثیر کمی بر انحلال روی دارد. نتیجه ها نشان داد که در دو مرحله لیچینگ در شرایط مناسب در دمای 95 درجه سلسیوس، غلظت 8 مولار سدیم هیدروکسید، نسبت جامد به محلول(گرم بر میلی لیتر) 1 به 10، سرعت هم زدن 850 دور بر دقیقه و اندازه ذره های 75-38 میکرون، میتوان به بازیابی 66<sub> /</sub>95 درصد رسید.</em> https://www.nsmsi.ir/article_11550_8bb197c70df9cea7fa1c61700a8ea69a.pdf